loading...
دانلود و نقد فیلم | اخبار سینمای جهان
admin بازدید : 5309 شنبه 20 خرداد 1391 نظرات (0)

 

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/3/65-Requiem-for-a-Dream/65-Requiem-for-a-Dream/16-Requiem-for-a-Dream.jpg

کارگردان : Darren Aronofsky

نویسنده : Hubert Selby Jr.

 

 

 

 

بازیگران: Ellen Burstyn, Jared Leto ,Jennifer Connelly

جوایز :

برنده اسکار:

-

نامزد اسکار:

بهترین بازیگر نقش اصلی زن - الن برستین-

خلاصه داستان :

هری و دوستش مارلون برای پولدار شدن دست به کار تجارت قرص های روانگردان می زنند، مادر هری سارا نیز بدنبال موفقیت شرکت در یک مسابقه تلویزانی به سفارش پزشک به مصرف قر صهای لاغری که به نوعی در ارتباط با روانگردان ها هستند، می پردازد و...

DOWNLOAD FILM

داستان از دل یک نمایش تلوزیونی آغاز می شود و با همین نمایش تلوزیونی به پایان می رسد. نمایش اول مربوط به مسابقه ای است که از قاب تلوزیون پخش می شود. همه ی آدم های نمایش اعم از مجری، تماشاچیان ( چه درون مسابقه و چه بیرون مسابقه مثل " سارا گلد فارب " پای گیرنده های تلوزیونی ) و شرکت کننده ی مسابقه، شاداب و خندان هستند. و نمایش آخر، مربوط به همان مسابقه ی اول است که البته اینبار به شکل تکامل یافته ای در خیال موهوم سارا گلد فاربِ ( الن برستین ) مجنون انجام می شود. و البته باز هم، شاداب و خندان.

" مرثیه ای برای یک رؤیا " یک فیلم برده داری است. جایی که تلوزیون، نماد یک جامعه ی رنگی شاداب، آدم ها را، به مقتضیات خویش به بردگی می گیرد. هر دو شخصیت هری ( جارد لتو ) و مادرش سارا گلد فارب به تلوزیون احتیاج دارند. و در لایه ی زیرین، به جامعه. هری برای فروش تلوزیون و به دست آوردن پول و خرید مواد روانگردان، و مادرش برای تماشای مسابقه ی تلوزیونی محبوبش. آرمان های هر دو در تلوزیون خلاصه می شود. هری، رؤیای یک زندگی راحت و بی دغدغه با ماریان ( جنیفر کانلی ) و راه انداختن یک بوتیک با دوست سیاه پوستش تایرون ( مارلون ونیز ) را در سر دارد و مادرش، رؤیای شرکت در مسابقه ی تلوزیونی و جلوی دوربین در مقابل میلیون ها بیننده قرار گرفتن و دَم از زندگی خوبِ خودش و پسرش زدن، دَم از دلتنگی برای شوهرش. همه ی آرمان ها در تلوزیون، در جامعه خلاصه می شود. جامعه ای که می تواند آرمان ها را تحقق بخشد و آدم ها را به رستگاری بکشاند. اما نه در جامعه ای بی رحم که تنها افتادن پرده ای لازم است تا چهره ی حقیقی آن را به رخ بکشاند.

هری تلوزیون را می فروشد و با پولش مواد می گیرد و خرج نشئگی خودش و ماریان و تایرون می کند. مادرش سارا، همان تلوزیون را از خریدار محلی پس می گیرد و دوباره به تماشای مسابقه ی محبوبش می نشیند. چرخش تلوزیون میان شخصیت های فیلم، حاکی از خصوصیت های فنا ناشدنی جامعه دارد. جامعه ای که باید قربانی بگیرد تا حیات داشته باشد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/3/65-Requiem-for-a-Dream/65-Requiem-for-a-Dream/18-Requiem-for-a-Dream.jpgخبر ابتدایی پذیرفته شدن سارا برای حضور در مسابقه ی تلوزیونی از سوی یک غریبه و البته توسط تلفن، او را چنان به وجد می آورد که خود را ملزم به " بهترین " شدن می کند. " بهترین " شدن برای یک جامعه ی وسیع که توسط قاب تلوزیون و از طریق یک مسابقه شکل می گیرد. و او " بهترین " شدن را در پوشیدن لباس بلند قرمز رنگی می بیند که سال ها پیش در مراسم فارغ تحصیلی پسرش هری به تن داشته. لباسی که از قضا، حالا پس از گذشت سال ها برای او تنگ شده. از سوی دیگر، هری و ماریان و تای برای داشتن یک زندگی ایده آل که به قول خودشان مجبور نباشند مدام در خیابان ها سگ دُو بزنند، به فکر در آوردن یک پول درست و حسابی از فروش مواد هستند. هر دو دسته برای حضور در یک آینده ی بهتر و تأمین تر، راهی در پیش می گیرند. راهی که جامعه اگر در پیش رویشان نگذارد، لااقل به آن سوقشان می دهد و این، بهای رسیدن به آینده است، بهای رسیدن به آرمان.

سارا رژیم می گیرد و به پزشک مراجعه می کند. دکتری که بدون حتا یک نگاه به بیمارش، خطاب به او که تقاضای لاغری دارد، از حل شدن این مشکل دَم می زند و تجویزش، قرص های آبی و بنفش و نارنجی است. سارا آن را با رغبت تمام می پذیرد. مگر نه اینکه برای رو به رو شدن با جامعه ی وسیع بایستی سنگ تمام گذاشت؟ و سوی دیگر داستان، هری و ماریان و تای هستند که به امید آنکه روزی بتوانند فروشگاه طراحی لباس ماریان را افتتاح کنند و بوتیک بزنند، شروع به فروش مواد ( قرص های روانگردان ) می کنند. سارا با خوردن قرص ها، روز به روز بیشتر به هدفش که کاهش وزن است می رسد. هری و ماریان و تای نیز با فروش مواد به پول می رسند. جامعه، با تغییر لباس به آن ها لطف ظاهری می کند. چنان که سارا قرص های لاغری را از پزشکی دریافت می کند که اتاقش پُر از پنجره و روشنایی روز است و در مقابل، هری و تای قرص های روانگردانشان را از دخمه های تاریک و پُر سنب و سو مثل عقب یک ماشین بزرگ خلافکاران و یا از پستوی یک فروشگاه.

اما این لطف ظاهری جامعه همیشه بر وفق مراد نیست. دست و پا زدن بیشتر در منجلاب حقیقی، مستحق بیشتر فرو رفتن در غرقابِ گند جامعه است. بدن سارا به مرور و در اثر اعتیاد به قرص های لاغری، قرص های بیشتری را طلب میکند. هری و ماریان و تای دچار یک دوره ی بی پولی می شوند. یک دوره ی خماری سرسام آور. دوره ای که از مصرف بیش از اندازه و مداوم قرص های لاغری و روانگردان برای هر دو دسته ایجاد می شود. اتفاقی که جامعه، به مرور و با توقع بیشتر از آدم ها طلب می کند. سارا گلد فارب برای تأثیر گذاری بیشتر قرص ها و تسریع ساختن لاغری، مصرف تعداد قرص های لاغری در هر وعده را افزایش می دهد. و هری، تنها راه چاره برای عبور از این دوره را در پول طلب کردن ماریان از روانپزشکش می داند. که البته این، بی بها نیست. ماریان برای گرفتن پول از روانپزشک، باید با او همبستر شود. و هری این را بر خلاف میلش می پذیرد.ماریان در کمال عشق به هری و برای کمک به او و خودش، تن به تن فروشی می دهد و پولی به دست می آورد. پولی که حالا هری باید با آن مواد بخرد و دوباره کار و کاسبی راه بیندازد. اتفاقی که به شکست می انجامد و هری و تای را مجبور به سفر می کند. سفر به شهری دیگر برای یافتن یک مواد فروش عمده. سفری که تنها برای آن ها نیست و سارا نیز، تن به سفری دیگر می دهد. او که حالا در اثر مصرف بیش از اندازه ی قرص های روانگردان دچار جنون شده، با لباس قرمزی که حالا کاملن برازنده و اندازه ی تنش است، تن به سفری می دهد تا خودش را به دفتر مسابقه ی تلوزیونی برساند و پی انتخابش از سوی آن ها برای شرکت در مسابقه را بگیرد. سارا گلد فارب حالا تنها یک انتظار دارد. انتظار مورد توجه قرار گرفتن از سوی " جامعه ". جامعه ای که برای برازنده شده و بهترین شدن در آن، از هر کوششی فرو گذاری نکرده. مسیری که او را به جنون و اعتیاد کشانده. جامعه ای که همه ی این کوشش ها را به هوای او کرده و پُر بیراه نیست که توقع مسؤلیت پذیری از سوی آن داشته باشد. سارا به نقطه ی اوج رسیده، نقطه ی اوج برای عرض اندام. عرض اندام در جامعه و برای جامعه. عرض اندام در تلوزیون.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/3/65-Requiem-for-a-Dream/65-Requiem-for-a-Dream/14-Requiem-for-a-Dream.jpgسارا گلد فارب در سفر. هری و تای در سفر. و ماریان زیبا، از خماری اعتیاد و تنهایی مفرط به تن فروشی های مفرط. زخم مهلکی روی بازوی چپ هری پدیدار می شود و رفته رفته عود می کند. زخمی که از تزریق های مداوم پدید آمده و عفونت کرده. زخمی که تاوان جامعه است. و حالا وقت سرانجام آن هاست. آن هایی که برای آینده ی بهتر داشتن و بهتر بودن در جامعه هر چه از دستشان برمی آمد دریغ نکردند. سارا به دفتر مسابقه ی تلوزیونی می رسد و با لباس قرمز از رنگ و رو رفته اش و در جنون کامل، پی پذیرفته شدنش در مسابقه و لیست انتظار احتمالی را می گیرد. زخم مهلک هری، تای را وا می دارد تا او را به بیمارستان ببرد. پزشکِ معالج، نوع زخم را تشخیص و به پلیس خبر می دهد. هری و تای بازداشت می شوند. ماریان در غیبت و خلأ هری دچار تنهایی عاطفی شدید می شود و برای به دست آوردن پول و مواد، تن به شرکت در یک مهمانی مملو از " خشونت جنسی " می دهد. منشی دفتر مسابقه تلوزیونی با مشاهده ی جنون غریب سارا به پلیس خبر می دهد و اندکی بعد، او به یک مرکز روان درمانی انتقال داده می شود. تای برای کار در زندان استخدام می شود و زخم مهلک هری، او را به بیمارستان و قطع دست چپ از بازو می کشاند.

و این همه تباهی از یک جامعه ی رنگی برمی آید. جامعه ای که پشت به آدم ها می کند و رؤیای آن ها را چنین به بیراهه می سپارد. این، تنهایی است که شخصیت ها را به جامعه بی رحم وا می گذارد.

در پایان، سارا در خیال جنون زده اش، از دل اتاق های سرد و نمور مرکز روان درمانی، خودش را به عنوان شرکت کننده ی مسابقه تلوزیونی می یابد. لباس قرمز رنگِ نو نواری به تن دارد و تر و تمیزی موهای پیچ و تاب خورده اش به او رنگ و جلای غریبی داده. هری را در آغوش می کشد. همه شاداب و خندان هستند. و این شادابی را تنها مدیون یک عنصر هستند: جامعه.

 

نویسنده: امین خجسته

منبع: پیرامون سینما

متحمل دو ساعت حضور در فضاسازیهایی که ذهن‏ چند شخصیت«های شده»را به تصویر می‏کشد، هستید.توهمات خود را خرده‏خره به خورد شما می‏دهد بی‏آنکه تفکر و تأثری شما را از شخصیتهای‏ رو به زوالش فراگیرد.همه چیز همانطور که هست، هست.

عناوینی بحث‏برانگیز و جنجال‏آمیز را فهرست‏وار مطرح می‏کند و با عجولانه‏ترین شکل‏ ممکن نتیجه‏اش را می‏گیرد،اما هیچ سعی‏ای به‏ توجیه یا ریشه‏یابی و کنکاش راجع به آنها از خود نشان نمی‏دهد.

مرثیه‏ای برای یک رویا دومین فیلم آرنوفسکی جوان‏ است که در پی‏اش جنجال‏ زیادی برپا شد،آن‏را اثری‏ جسورانه نامیدند و کارگردانش‏ را اعجوبهء جدید سینمای‏ هالیوود.گونه‏ای از هالیوود که‏ خود را به این در و آن در زده‏ تا از داستانی حتی الامکان در خور اعتنا برخوردار باشد.فیلم‏ اقتباسی است از داستانی‏ نوشتهء هوبرت سلبای به همین‏ نام.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/3/65-Requiem-for-a-Dream/65-Requiem-for-a-Dream/12-Requiem-for-a-Dream.jpgتلویزیون،اعتیاد،رابطهء والدین و فرزندان و دست آخر رواج آنارشیسم در اجتماع،جزو مسایلی بوده که پس از موج‏ نو و انقلاب فرهنگی سال‏ 1968 فرانسه دوباره به بازبینی‏ و چالش فراخوانده شده است. تلویزیونی که همواره از آن به‏ عنوان رسانه‏ای در جهت و خدمت تبلیغ سیاستهای دولتی‏ و اجتماعی و یا در ساده‏ترین‏ شکلش سرگرمی و تفریح‏ بهره گرفته شده که به نوعی رخوت فکر و مسخ‏ شدن و سلب حق انتخاب و قدرت تفکر مردم را در پی داشته است.

انعکاس عینی این جریان و مقتضیانش را در غالب گونه‏های مختلف هنر می‏توان مرور کرد و بدیهی است که تحلیل اینها به دست هنرمند،نیاز به دیدگاهی کاملا اجتماعی دارد و بررسی آن، سنجیدن موقعیتها و جایگاههای بیرونی را می‏طلبد. کاوشی که باید زاییدهء تفکری خردمندانه و پرسشگر باشد.

نه صرفا مطرح کردن آنها و بعد به تصویر کشیدن و گذر زمان هنگام«های»بودن شخصیتها و دست آخر از تکنیکها و خلاقیت تصویری دم‏ زدن!

مرثیه‏ای برای یک رویا یکی از دهها فیلمی‏ است که مباحث بالا را دستمایهء کارش قرار داده‏ است.اما تنها به بهانهء به رخ کشیدن قدرت‏ تصویرش هیچ جستجویی در پپیشینه و علت آنها نمی‏کند.وقایعی که در طول فیلم اتفاق می‏افتد به هیچ‏وجه همذات پنداری مخاطب را برنمی‏انگیزد چرا که ما همواره برآنیم.

راههای بسیاری برای فرار این شخصیتهای‏ درست پرداخت نشده در این زوال ناخواسته وجود داشت.اماها و اگرهایی که از ضعف و بی‏رگ و ریشه بودن کار نشأت می‏گیرد.بهای بیش از حدی‏ که به تکنیک داده شده،همه چیز را به طور مضحکی تصنعی و دکوری جلوه می‏دهد تا حقیقتی‏ آشکار شده.

سارا(الن بورستین)مادر و بیوهء مسنی است‏ که قصد دارد در یک مسابقه تلویزیونی به ظاهر شلوغ،پرهیجان و با حضور مردم شرکت کند.او هنوز در عین پیری هوس حضور و بازگشت شهرت‏ -شاید از دست رفته‏اش-را دارد.

پسر او هری(جاردلتو)معتاد بیکاری است‏ که از همان سکانس اول در حال مشاجره و رفتاری‏ پرخاشگر و آنارشیستی بر سر فروختن تلویزیون‏ برای خرید مواد مخدر است.

تلویزیون در ابتدا به طرز مضحکی میان این‏ دو شخصیت ردوبدل می‏شود و در آخر به سمساری‏ آشنایی که پسر سراغ داشته فروخته می‏شود و مادر از همانجا آن‏را باز می‏خرد و مشغول تماشای‏ مسابقه می‏شود.

این نوع فضاسازی در ابتدای کار امید این‏را می‏داد که شاهد اثری بحث‏برانگیز و قابل تأمل‏ باشیم،اما به ناگه معرفی و پردازش شخصیتهای محوری‏ (مادر و پسر)به کندی پیش‏ می‏رود و حتی متوقف‏ می‏شود.دو شخصیت دیگر فیلم،ماریون(جنیفر کانلی) دوست دختر هری و تایرون‏ (مایرون وایانس)دوست‏ سیاه‏پوست دیگر هری-که‏ سیاه بودنش انگار فقط نوعی‏ تنوع در کمیت شخصیتها به‏ نظر می‏رسد-هستند. شخصیتهایی که هیچگونه‏ رفتار مشخصی از خود ندارند و برچسب شخصیت نیز گویی‏ برای آنان زیاد است.هری و دوستانش را می‏توان در یک‏ کلیت و در یک موضع‏ نگریست چرا که وجه تمایز بنیادینی بین آنها نیست.آنها تنها دارای یک مشخصه‏ هستند و آن جوانی است.

جوانانی که در ابتدا به‏ نظر می‏رسد از نوعی رفتار هنجارستیز و طغیان زده‏ برخوردارند،چون هنگامیکه در کافه‏ای نشسته‏اند و خیال مسخره کردن و دست انداختن پلیسی که‏ کنارشان نشسته را دارند گمان می‏بریم که این‏ رفتار ادامه خواهد یافت،اما پیگیری نمی‏شود.

پس بنابراین تبدیل به رفتار نمی‏شود و انگار تنها برای خالی نبودن عریضه به نمایش در می‏آید.

این رفتار ضد اجتماعی و هنجارستیز هنگامی‏ خود را نشان می‏دهد که در قیاس با معیارهای‏ اجتماعی سنجیده شود،حال اینکه ما در فیلم شاهد هیچ‏گونه تعریف و توضیحی از آن نیستیم.

پس این هم کنار گذاشته می‏شود.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/3/65-Requiem-for-a-Dream/65-Requiem-for-a-Dream/11-Requiem-for-a-Dream.jpgقسمت عمدهء نیمهء اول فیلم خرید موادمخدر و استعمال آن و نماهای(های شدن)شخصیتها از منظر خودشان است هک بسیار هم رو به فانتزی و «دکوری شدن»می‏رود.به طور مثال سکانسهای‏ مربوط به استعمال موادمخدر در چند پلان اینسرت‏ زده شده است،نخست اینسرت تزریق،دوم،اینسرت‏ رگها از داخل بدن و وارد شدن مواد به خون و سوم، گشاد شدن مردمک چشم.

بعد در لانگ‏شاتهایی،آنها را گیج‏ومنگ و ولو نشان می‏دهد که غالبا از منظر خود شخصیتها به تصویر کشیده می‏شود؛تصاویری که تنها سعی‏ دارند جذاب باشند تا واقعی به نظر برسند.

سه جوان برای استقلال مالی و زندگی بهتر رویاهایی جاه‏طلبانه در سر می‏پرورانند و با رفتن‏ به سراغ قاچاق مواد مخدر سعی دارند به آن جامهء عمل بپوشانند.

با استفاده از تکنیک تدوین موازی،تلفنی‏ (که تأکیدی بر راست یا دروغ بودنش ندارد)به‏ سارا می‏شود که او را به مسابقهء تلویزیونی دلخواهش‏ دعوت می‏کند و از او می‏خواهد تا مدتی بعد آمادهء شرکت در آن باشد.

مادر،دیوانه‏وار خوشحال می‏شود،اما لباسی‏ که برای رفتن به مسابقه انتخاب می‏کند برای او تنگ است.به شدت مستأصل می‏شود و برای کم‏ کردن وزن به سراغ دکتری می‏رود که قرصهایی‏ تحرک‏آور و انرژی‏زا را به او پیشنهاد می‏کند؛ قرصهایی که عوارض جانبی در پی دارد.از این‏ جای کار حرکت رو به زوال و غیر قابل پیش‏بینی‏ شخصیتها شروع می‏شود.

فروپاشی‏ای که در نهایت،سیر منطقی و معقولی طی نکرده و بیشتر به یک جمع‏بندی‏ عجولانه و از پیش مقدر شده می‏ماند.

سارا که تنها چند روز برای شرکت در مسابقه‏ وقت دارد تعداد قرصها را زیاد می‏کند و تأثیرات‏ روانی آن آغاز می‏شود.هری و دوستانش هم‏ موفقیت کوچکی در قاچاق موادمخدر به دست‏ می‏آورند.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/3/65-Requiem-for-a-Dream/65-Requiem-for-a-Dream/27-Requiem-for-a-Dream.jpgیکی از آنها بار دوم به دست پلیس می‏افتد و تمام پولها برای آزاد کردن او خرج می‏شود.حالا که پولی برای خرید و مصرف مواد ندارند ماریون‏ دست به خودفروشی می‏زند و پایش به کلابهای‏ سکس باز می‏شود و در آنجا تن به خفت‏وخواری‏ می‏دهد.هری هم ناچار به موسسه کاریابی رجوع‏ می‏کند،اما برای اینکه دستش به علت تزریق زیاد زخم عمیقی برداشته موفق نمی‏شود و مجبور به‏ قطع آن در بیمارستان می‏شود،فصلهایی از فیلم‏ هم که به تصویر تأثیرات روانی قرصها و توهمات‏ مادر معتاد می‏پردازد،با برداشتهایی سوررئالیستی‏ و در عین حال افکتهای کامپیوتری که خود را به‏ رخ می‏کشد،همراه است.

مانند صحنه‏ای که یخچال دهن باز می‏کند و می‏خواهد او را ببلعد و یا توهم آمدن مجری‏ مسابقهء تلویزیونی و مردم به خانه‏اش که فیلم در پرداخت آن با بهره‏گیری از موسیقی مؤثرش موفق‏ است.به هر حال مادر هم که دیگر به دیوانه‏ای‏ می‏ماند،در بیمارستانی بستری و تحت شوکهای‏ وحشتناک مغزی قرار می‏گیرد.در فصل آخر چهار شخصیت فیلم،جدا از یکدیگر و در تدوینهای‏ موازی پشت‏سرهم،نوعی تقدیر و زوال یکسان‏ پیدا می‏کنند.تقدیری که البته هیچ دلیل موجهی‏ ندارد.البته در مقایسهء تطبیقی داستان سلبای و فیلم با توجه به نوشتن فیلمنامه توسط سلبای و آرنوفسکی در می‏یابیم که این نوع ضعف تا حدودی‏ از داستان نشأت می‏گیرد.

داستانی که می‏توان آن‏را در زمره آثار ادبی‏ ناتورالیسم قرن نوزده با پیشوایی امیل زوی سنجید. چرا که سیاهی و تلخی جاری در آن به نوعی زادهء جبر مربوط به خود است و هر گزینش و اختیاری‏ را از شخصیتها گرفته است.این همان ضعفی‏ است که منتقدان به آثار ادبی ناتورالیسم وارد کردند.

چنان که سارتر در جایی می‏گوید:«چنین‏ نوشته‏هایی نمی‏تواند خواننده را بیدار کند،زیرا خواننده به این نتیجه می‏رسد که آلودگیهای زندگی، جبری و تقدیری است و نمی‏توان بر ضد آنها مبارزه‏ کرد»1

پس در واقع این ایرادها به تلخی و سیاهی‏ کارهایشان نبوده،که به چگونگی مواجه شدن‏ انسان با آنها می‏پرداخته.مثلا در این فیلم تأکید مصرانه مادر برای انتخاب آن لباس خاص چیست؟

اگر لباس نبود،او نیازی به دکتر و لاغری و قرص که نتیجه‏اش دیوانگی بود نداشت.فیلم‏ حتی به ما دلیل روانی موجهی نمی‏دهد که او مجبور است همان لباس خاص را بپوشد جز انتخاب‏ آن از یک عکس قدیمی‏اش.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/3/65-Requiem-for-a-Dream/65-Requiem-for-a-Dream/10-Requiem-for-a-Dream.jpgآیا تنها یک پلان کافی است که ما به سراغ‏ برداشتی نمادین برویم و آیا دیوانگی او در انتهای‏ کار،محرک منطقی خود را داشته است؟به طور کلی کار از فقدان شخصیت‏پردازی صحیح در رنج‏ است،البته به نظر می‏رسد که این روند رو به زوال، مربوط به تمام این مباحث نیست و این فقط آدمهای قصهء آرنوفسکی هستند که چنین پایانی‏ در انتظارشان است.

از دیدی دیگر به نظر می‏رسد فیلم سفارشی‏ است.مثلا سفارشی از سوی پلیس برای مبارزه با موادمخدر به کارگردان.

چون فقط در این صورت است که سوق دادن‏ زورکی شخصیتها به این فروپاشی قابل هضم‏ می‏شود،در غیر این صورت نصیحتی ابلهانه از سوی کارگردان به جوانان-برای کم‏تر مصرف‏ کردن موادمخدر-به نظر می‏رسد.چرا که به هیچ‏ وجه دارای دید انتقادی نیست.

شخصیتها به هیچ‏وجه-جز قسمتهای آغازین‏ فیلم-هوشیاری بیرونی ندارند و اصلا به دید یک‏ زیر مجموعهء اجتماعی به آنها نگاه نمی‏شود.چهار نفر از ناکجاآبادی-که تنها زرق‏وبرق جامعه‏ای‏ مدرن در آن پیداست-به وسیله اعتیاد نابود می‏شوند.حالا چرا به سراغ اعتیاد می‏روند و این‏ معضل از کجا نشأت می‏گیرد،بماند!(این‏را آقای‏ آرنوفسکی فرموده‏اند).

به نظر من از اگر از این دیدگاه فیلم را بررسی‏ کنیم فیلم در سه بخش،قابل تفکیک است؛بخش‏ اول و ابتدای کار که عوامل محرک اجتماعی نظیر تلویزیون-شهوت و شهرت-و رویاپردازیهای‏ مادی را شامل می‏شود،بخش میانی و عمدهء کار که کاملا از منظر درونی و های شدهء شخصیتها می‏گذرد،گیجی و منگی‏ای که فاقد هرگونه‏ مقایسهء بیرونی است،و بخش سوم بازگشت به‏ اجتماع است و این بار در این مقایسه آنها در نهایت‏ زوال و فروپاشی هستند.

اگر بخش میانی کار که رابط آغاز و پایان فیلم‏ است،دیدی نقادانه به مسائل داشت و هویت و شیرازهء• آنها را بررسی می‏کرد شاید شاهد اثری‏ خوب و موفق می‏بودیم،اما متأسفانه در می‏یابیم‏ که طرح آنها تنها بهانه و توجیهی بود برای‏ هالیوودی بودن کار و نه چیز دیگر.

(1)اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر-ترجمهء مصطفی‏ رحیمی ص 22.

 

نویسنده: بهمن طاووسی

منبع: مجله نقد سینما » شماره 38

فیلم مرثیه ای برای یک رویا شاهکار دارن آرنوفسکی (Darren Arnofski )،روایتی متفاوت،زیبا و روانکاوانه درباره مواد مخدر و تاثیرات مخرب رسانه های تصویری را بطور موازی به تصویر می کشد بطوری که بیننده میزان قدرت نفوذ هر دو را یکی می بیند،پسری که معتاد به مواد مخدر و مادری که معتاد به برنامه های تلویزیون است و تاثیرات مخرب آن ها هر دو نفررا به نابودی می کشاند.تبلیغ های دروغین،همانند مواد مخدر یک خلع و فضای کاذب برای انسانها ایجاد می کند و وی را در آن غرق می سازد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/3/65-Requiem-for-a-Dream/65-Requiem-for-a-Dream/25-Requiem-for-a-Dream.jpgدارن آرنوفسکی در فیلم Pi محصول سال 1998 سیستم فیلم برداری با استفاده از دوربین متصل به بازیگر (Snoring Camera) را به سینما هدیه کرد،وی در این فیلم نیز برای نشان دادن توهمات درونی از این تکنیک بصورت تاثیر گذاری استفاده کرده است.

نکته آخر درباره موسیقی بی نظیر فیلم است که شاهکاری از کلینت منسان Clint Mansan می باشد،تا به امروز هرجا در سینما و تلویزیون از مواد مخدر صحبت می شده است از جمله در شبکه های تلویزیونی داخلی،از موسیقی بسیار غنی و مدرن این فیلم استفاده شده است،15 دقیقه پایانی فیلم یک موزیک ویدیویی زیبا و میخکوب کننده است که این فیلم را تا روزها پس از تماشای آن در ذهن شما باقی میگذارد.

مرثیه ای برای یک رویا (Requiem for a Dream) فیلم دوم دارن آرنوفسکی(Darren Aronofsky) که در سال ۲۰۰۰ ساخته شده، فیلم عجیب و تکان دهنده ایست. فیلم با موضوع محوری اعتیاد، به روابط انسانهایی از دو نسل مختلف می پردازد.

با این که فیلم با شخصیت پسری به نام هری ( با بازی Jared Leto) آغاز می شود، با این حال نمی توان گفت وی شخصیت اصلی قصه است. هری و دوست سیاه پوستش معتادند و اندکی بعد دوست دختر هری ( با بازی درخشان جنیفر کانلی) نیز در این اعتیاد همراهشان می شود. مادر هری هم که پیرزنی وابسته به تلویزیون است به دنبال توهم شرکت در یک مسابقه تلویزیونی و برای لاغر شدن، سراغ قرص هایی می رود که نمی داند باعث اعتیادش خواهند شد. فیلم با فراز و نشیب هایی زندگی این چهار آدم را نشان می دهد.

نکته ای که آرنوفسکی تاکید می کند عشق این افراد به یکدیگر است، اما عشقی که اعتیاد مجالی برای نمود زیبایی هایش بر جا نمی گذارد. جالب ترین تفسیری که در باره فیلم خواندم اینجا از زبان جنیفر کانلی بیان شده است: (هیچ کدام از شخصیت ها آن طور که نشان می دادند همدیگر را دوست دارند واقعا خودشان را دوست نداشتند، بنابراین هیچ کدام نمی توانستند شخص دیگری را دوست داشته باشند. آن ها مثل ارواح گرسنه دنبال چیزی می گشتند که با آن خودشان را سیر کنند).

آغاز و پایان فیلم،‌ به طرز حیرت‌انگیزی، در تضاد با یكدیگرند؛ تصاویری از عبوردادن یك تلویزیون از خیابان‌های شهر توسط 2 جوان؛ تلویزیونی كه پسر می‌فروشدش و مادر دوباره می‌خردش و این جریان چند سالی تكرار می‌شود؛ همچون شروع فیلمی بامزه؛ تصاویری از تباهی دل‌خراش آدم‌های فیلم؛‌ یكی از دیگری تكان‌دهنده‌تر؛ این جادوی سینماست. جادوگر‌ این‌بار «دارن آرنوفسكی» است.

"مرثیه‌ای برای یک رویا" مرثیه‌ایست بر رویاهای هری، مادرش سارا، معشوقه‌اش ماریون و دوستش تایرون. رویاهایی که در سایه‌ی اعتیاد رنگ می‌بازند و به کابوس بدل می‌شوند.

فیلم از سه اپیزود تشکیل شده؛ تابستان، پاییز و زمستان. هر اپیزود به لحاظ شیوه‌ی کارگردانی و لحن از اپیزودهای دیگر متمایز است.

تابستان فصل امیدواری برای رسیدن به آرزوهاست. سارا به تلویزیون دعوت می‌شود، چیزی که همیشه آرزویش را داشته. هری و تایرون کار و بارشان در فروش مواد مخدر رونق گرفته و گمان می‌کنند رویای پولدار شدن محقق شده و ماریون روزهای خوشی را با هری سپری می‌کند. مهم‌ترین ویژگی این فصل موتیف‌های بصری‌است که تشکیل شده‌اند از چند فریم که به سرعت کات می‌شوند به فریم بعدی. یکی موتیف مصرف مواد است که با هر بار مصرف تصاویر منقطعی از اسنیف با دلار، ‌تزریق، انبساط مردمک چشم و...می‌بینیم و دیگری موتیف فروش مواد است که تشکیل شده از تصاویری از بسته بندی و جاسازی و فروش مواد و یک بوس.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/3/65-Requiem-for-a-Dream/65-Requiem-for-a-Dream/23-Requiem-for-a-Dream.jpgپاییز فصل آغاز دشواری‌هاست. مواد مخدر کم‌یاب شده و کاسبی‌ای درکار نیست، بگو مگو های ماریون و هری شروع می‌شود و سارا کم‌کم در اثر مصرف دچار توهم های مضمن می‌شود. ماریون برای اینکه کمی پول تهیه کند مجبور می‌شود برای دومین بار روانشناس را ببیند و این‌بار چقدر دیدارشان فرق می‌کند. از آن اعتماد به نفس بار قبل و آن لبخند زیرکانه تنها شبحی باقی‌است. اما با این پول هم هری نمی‌تواند مواد تهیه کند. آنچه این فصل را متمایز می‌کند تغییر در لحن شخصیت‌هاست.

زمستان فصل مرگ رویاهاست و از پا درآمدن شخصیت‌هایی که آرزوهایشان را بر باد رفته می‌بینند و آنچه برایشان باقی مانده کابوس است. سارا به تیمارستان فرستاده می‌شود، ماریون برای به‌دست آردن مواد مجبور به تن‌فروشی‌است،‌ در زندان از تایرون بیگاری می‌کشند و دست هری را به خاطر عفونت ناشی از تزریق قطع می‌کنند. تدوین موازی اتفاقاتی که برای چهار شخصیت اصلی می‌افتد، عاملی‌است که زمستان را از فصول دیگر متمایز می‌کند.

«مرثیه‌ای برای یك رؤیا» در گذر فصل‌ها روایت می‌شود. از تابستان شروع می‌كنیم و با گذر از پاییز به زمستان می‌رسیم. بهار اما نیست؛ بهاری كه آن همه سختی و آن همه درد، تنها به امید آن بود. گوشه‌ای از این بهار را می‌توان در آن رؤیای پایانی دید؛ رؤیایی كه سارا روی تخت بیمارستان در ذهن دارد؛ رؤیا قسمتی از آن مسابقه تلویزیونی است. مجری، سارا را به عنوان برنده مسابقه معرفی می‌كند. سارا به روی صحنه می‌آید. مجری، هری - پسر سارا كه قرار است در تابستان آینده ازدواج كند - را به عنوان جایزه سارا معرفی می‌كند. هری به روی صحنه می‌آید. سارا هری را در آغوش می‌كشد. فیلم تمام می‌شود و ما فیلم را ترك می‌كنیم.

اما مهم‌ترین موتیف صوتی فیلم موسیقی بی‌نظیر "کلینت منسل" است. موسیقی‌ای که گویاتر و تاثیرگذارتر از هر متنی روی تصاویر فیلم می‌نشیند و بیننده را مبهوت می‌کند.

بازی "جنیفر کانلی" در نقش "ماریون" حیرت‌انگیز است. درنیمه‌ی اول فیلم با شخصیتی باهوش و با اعتماد به نفس مواجهیم با آن نیشخند شیطنت‌آمیز همیشگی و در نیمه‌ی دوم شاهد بازی بی‌نقص "کانلی" هستیم در نشان‌دادن روند اضمحلال این شخصیت.

دارن آرنوفسكی در «مرثیه ای برای یك رؤیا» دنیای جدیدی را خلق نكرده است. دارن آرنوفسكی سینما را می‌شناسد. برای این حرف می‌توان چند مثال خوب از فیلم «مرثیه‌ای برای یك رؤیا» آورد. برای نمونه می‌توان به تدوین موازی در این فیلم اشاره كرد كه یك تدبیر هوشمندانه است. صحنه‌ای را به‌یاد می‌آورم كه سارا با كمك دوستان‌اش مشغول پركردن فرم شركت در مسابقه تلویزیونی‌ است. همزمان و در جایی دیگر، هری و دوست سیاه‌پوست‌اش را می‌بینیم كه مشغول صحبت درباره بسته جدید مواد (مواد شادی‌بخش و اعتیادآور) هستند. سارا و دوستانش می‌روند كه آن فرم را در صندوق پستی بیندازند و هری هم دوستش را برای گرفتن آن بسته مواد می‌فرستد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/3/65-Requiem-for-a-Dream/65-Requiem-for-a-Dream/24-Requiem-for-a-Dream.jpgدر هر دو صحنه، آدم‌ها مقدمه تباهی خود را فراهم می‌كنند و تدوین موازی، ما را در جریان هر دو مقدمه قرار می‌دهد. آرنوفسكی در «مرثیه‌ای برای یك رؤیا» خلاقیت‌های خوبی را هم به‌كار می‌برد؛ مثل آن صحنه كه سارا می‌خواهد برای اولین بار غذای رژیمی بخورد؛ روی میز یك نصفه گریپ‌فروت، یك تخم مرغ آب پز و یك لیوان قهوه بدون شكر قرار دارد. نمایی از روی میز، نمایی از چهره سارا و نمایی از یخچال نماهای ثابت این صحنه را تشكیل می‌دهند. تركیب این سه نما به خوبی حسرت سارا برای اینكه نمی‌تواند هرچه را دلش می‌خواهد بخورد، نشان می‌دهد. سارا آن غذای رژیمی را می‌خورد اما ما نمی‌بینیم كه مثلا او لیوان قهوه را بردارد و بنوشد بلكه در نمایی ثابت از روی میز می‌بینیم كه لیوان قهوه (بدون آنكه كسی آن را بردارد) خالی می‌شود (با صدای خورده‌شدن یك لیوان قهوه) و همین‌طور در مورد تخم مرغ آب‌پز و گریپ فروت.

دیدن این فیلم برای افراد حساس، زجر آور و ترسناک است. اینجا جایی است که می توان فاجعه اعتیاد را با تمام وجود لمس کرد. موسیقی درخشان فیلم، روح انسان را به لرزه در می آورد و تا ساعتها در ذهن می می ماند.

منابع: همشهری، وقت نمایش

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
درصورت بروز هرگونه مشکل و یا ارائه پیشنهاد و انتقاد، ما را از طریق لینک زیر در جریان بگذارید. باتشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 621
  • کل نظرات : 54
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 410
  • آی پی امروز : 62
  • آی پی دیروز : 79
  • بازدید امروز : 659
  • باردید دیروز : 335
  • گوگل امروز : 11
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,198
  • بازدید ماه : 994
  • بازدید سال : 24,784
  • بازدید کلی : 1,135,489
  • کدهای اختصاصی
    جدول فروش فیلم ها
    فیلم (هفتــــــــگی) فروش
    Think Like a Man Too$29.2 M
    22 Jump Street$27.5 M
    Dragon 2 $24.7 M
    Jersey Boys$13.3 M