کارگردان : William Eubank
نویسندگان : William Eubank, Carlyle Eubank, David Frigerio
بازیگران : Brenton Thwaites, Olivia Cooke , Beau Knapp
خلاصه داستان : سه نفر در سن و سال دانشجويي به نامهاي نيک (با بازي بِرِنتون ثوايتس)؛ نامزدش هيلي (با بازي اوليويا کوک) و بهترين دوستش جونا (با بازي بيو نَپ) عازم سفري در داخل خاک آمريکا ميشوند تا هيلي را به خانه جديدش در کاليفرنيا برسانند. در طول اقامت شبانه شان در يک مسافرخانه، با "نومَد / NOMAD"- يک هکر اسرارآميز- برخورد ميکنند که آنها را وا ميدارد تا او را از کاري که ميخواهد انجام دهد، منصرف کنند. آنها که نميتوانند از پس اين چالش برآيند، به دنبال او به يک خانه ويرانه مرموز در وسط ناکجاآباد ميروند
فيلم «سيگنال» در پايان کاملاً با آنچه در ابتدا از اين فيلم ديده ميشود متفاوت است. اين امر باعث ميشود که حتي تماشاگران بسيار زيرک و تيزفهم که به سرعت متوجه پيچ و خمهاي داستان ميشوند در پايان از آنچه که مقابل ديدگانشان نقش ميبندد، شگفت زده شوند. در واقع، گرچه فيلم سرنخهايي را به بيننده ميدهد تا به آنچه مد نظر دارد برسد، اما در عين حال از صرف انرژي و زمان کافي براي وصل کردن تمام اين سرنخها به هم خودداري ميکند. "ويليام يوبَنک"، کارگردان اين اثر به هوش و ذکاوت مخاطبان خود اعتماد ميکند و همه چيز را به هم ميريزد و دست آخر راه حل را به مخاطب عرضه ميکند. ساخت اين فيلم از آنچه برخي تصور ميکنند به مراتب دشوارتر بوده است، اما آنچه در مورد اين اثر خوشايند است اين است که هرگز سعي نميکند تصويري شسته و رفته را در يک بسته بندي شيک و دلپذير به بيننده ارائه دهد.
سکانس نخست «سيگنال» نشان ميدهد که اين فيلم قابليت تبديل شدن به يک تريلر"[۱]با فن آوری بالا / high-tech" را داشته است. سه نفر در سن و سال دانشجويي به نامهاي نيک (با بازي بِرِنتون ثوايتس)؛ نامزدش هيلي (با بازي اوليويا کوک) و بهترين دوستش جونا (با بازي بيو نَپ) عازم سفري در داخل خاک آمريکا ميشوند تا هيلي را به خانه جديدش در کاليفرنيا برسانند. در طول اقامت شبانه شان در يک مسافرخانه، با "[۲]نومَد / NOMAD"- يک هکر اسرارآميز- برخورد ميکنند که آنها را وا ميدارد تا او را از کاري که ميخواهد انجام دهد، منصرف کنند. آنها که نميتوانند از پس اين چالش برآيند، به دنبال او به يک خانه ويرانه مرموز در وسط ناکجاآباد ميروند. درست زماني که به نظر ميرسد «سيگنال» قرار است وارد قلمرو فيلم "پروژه جادوگر بلر / The Blair Witch Project" شود، فيلم تغيير مسير ميدهد و به سوي جايي بين "ماتريکس / The Matrix" و "تِرون / TRON" گام بر ميدارد.
فيلمهاي علمي تخيلي کم بودجه موهبتهاي الهي هستند، چون دست به انجام ريسکهايي ميزنند که پروژه هاي گران قيمت از ورود به آن حذر ميکنند. «سيگنال» همچون ديگر برادران خود (مانند "ماه / Moon" و "زير پوست / Under the Skin") به ايدهها بيش از جلوه هاي ويژه اهميت و ارزش ميدهد. با پيش رفتن ماجراي فيلم، سازندگان تلاش ميکنند تا بيننده را به فکر وادارند. آنها بيننده را با رگباري از جنگهاي فضايي چشم پرکن بمباران نميکنند. در بخش زيادي از فيلم همه چيز به طرز عجيبي ...... معمولي .... است. يوبَنک براي هزينه اي که کرده است، ارزش قائل است. شرايط و بستري که در فيلم به کار برده همچون جامه اي مناسب بر تن داستان نشسته است. آنچه در فيلم ميبينيد مکانهاي واقعي هستند و نه يکسري تصاوير رايانه اي.
«سيگنال» رفته رفته به يک معماي عظيم تبديل ميشود. از لحظه اي که لورنس فيشبورن در نقش دکتر والاس ديمون مرموز وارد ماجرا ميشود، چيزي به ما توصيه ميکند تا همه چيز را زير سئوال ببريم. آيا فيلم درباره هجوم بيگانه هاي فضايي است يا چيزي شريرانه تر را به تصوير کشيده است؟ چرا نيک ديگر قادر نيست پاهايش را احساس کند؟ هيلي و جونا کجا هستند؟ و نومَد کيست يا چيست؟ بي شک اکنون ديگر تحت تأثير يک راوي قابل اعتماد هستيم. آنچه درک ميکنيم ميتواند واقعيت نباشد. يک زوج بسيار عجيب با بازي رابرت لانگ استريت و لين شِي در فيلم به چشم ميخورند که نقشهاي کوتاه اما مهمي را ايفا ميکنند. وقتي نيک واقعيت را درباره خود ميفهمد، در مييابد که نسبت به آغاز فيلم پيشرفت چنداني در فهم آنچه رخ ميدهد نداشته است.
«سيگنال» در پايان به برخي از ابهامات و نه همه آنها پاسخ ميدهد. در نگاه اول، ظاهراً فيلم با بر جاي گذاشتن پرده اي هزار توي مملو از معماهاي گوناگون به پايان ميرسد. اما وقتي فرد با نگاه دقيقتري به تمام احتمالاتي که سرنخهاي يوبَنک به او دادهاند نگاه ميکند، آن تصوير نخست محو ميشود. «سيگنال» فيلم بي عيب و نقصي نيست- ضرباهنگ فيلم همه جا يکسان نيست، رابطه شکننده اي که بين نيک و هيلي وجود دارد ميلنگد و پايان فيلم به نااميدي و ياس دامن ميزند. با اين حال، اين فيلم، اثري هوشمندانه و تيزبينانه است و اين دو صفت که همواره توسط پايه گذاران ژانر علمي تخيلي تحسين شدهاند، در عصري که فيلمهاي سخيف فضايي اين ژانر را قبضه (و شايد تعريف) کردهاند، خوشايند است.
----------------------------
[۱] به فناوری در بالاترین درجهٔ پیشرفت گفته میشود؛ به عبارت دیگر، پیشرفتهترین فناوری که امروزه در دسترس بشر است.
[۲] به کسانی گفته می شود که اقامتگاه ثابتی ندارند.
منبع: سایت نقد فارسی
مترجم: محمدرضا سیلاوی