مارلون براندو (به انگلیسی: Marlon Brando) (تولد: ۳ آوریل، ۱۹۲۴ - درگذشته: ۱ ژوئیه، ۲۰۰۴) بازیگر آمریکایی برندهٔ جایزه اسکار و ستایش شدهترین بازیگر تاریخ سینمای جهان است.
مارلون براندو» در سوم آوریل 1924 در «اُماها بنداسكا» بدنیا آمد. او سومین و آخرین فرزند «دوروتی پین باركر» و «مارلون براندو» بود. مادرش بازیگر محلی و پدرش فروشنده بود. در سال 1925، والدینش از هم جدا شدند و مادر خانواده همراه سه فرزندش به «سنتاآما» واقع در كالیفرنیا نقل مكان كرد ولی دو سال بعد، والدین او دوباره ازدواج كردند و همگی به استان «ایلی ئویز» واقع در شمال شیكاگو رفتند.
در سال 1940 او به پانسیون نظامی فرستاده شد كه در آنجا شروع به تمرینهای نمایش كرد ولی به خاطر سرپیچی از قوانین كمی پیش از فارغالتحصیلی اخراج شد. در سال 1943 براندو به نیویورك نزد خواهرش رفت و دركارگاه هنرهای دراماتیك» ثبت نام كرد كه در آنجا با بازیگرانی مثل «هدی بلافونت» و «شیلی و نیترز» آشنا شد. اولین معلمش در آنجا «استلا آدلر» (Stella Adler) بود كه اهل خانواده بزرگی از روسیه بود. او شعارش این بود كه «بازی نكنید، خودتان باشید». او راهنمای براندو بود و از همان چیزهایی آموخت كه امروز به آن «متد بازیگری» میگویند. آنچه «استلا آدلر» به دانشآموزان خود یاد داد این بود كه چگونه نیروهای درونی خود را كشف كنند تا به كمك آنها، احساسات ببیننده خود را هم بیدار كنند. براندو یكبار درباره آدلر نوشت:«او به من یاد داد كه طبیعی باشم و سعی نكنم حسی را كه خودم هنگام بازی، لمس نكردهام، تظاهر كنم» در سال 1944 براندو اولین تجربه صحنهاش در نمایشی درباره حضرت مسیح بود. در طول همان سال اولین همكاریاش با كمپانی «برادوی» در «من مادر را به خاطر دارم» به كارگردانی « جان ون دروتن» (yonvun Droten) كه بسیار موفق از كار درآمد و تا دوسال نمایش داده شد. این نمایش پرفروش تحسینهای بسیاری برای براندو در پی داشت كه یكی از تحسینكنندگانش «الیا كازان» (Elia Kazan) كارگردان بود. «الیاكازن» توانست تهیه كننده فیلمش «اتوبوسی به نام هوس» كه «تنسی ویلیامز» فیلمنامه آن را نوشته بود ـ را راضی كند كه براندو برای نقش «استنلی كوالسكی» مناسب است. با بازی چشمگیر براندو در این نقش مشخص میشد كه او در پی گونهای خاص از بازیگری است و قادر است روح دردمند و مجروح را به خوبی نشان دهد. شیوه بازی براندو با راهنماییهای الیاكازان خبر از ورود متد به عالم بازیگری میداد. شخصیت «استنلی كوالسكی» یكی احمقترین و هوس بازترین شخصیتهایی است كه تا به حال در سینما دیده شده است. خاطره مردی كه به آرامی به وسایل اطرافش ضربه میزند و با بیان خاصش كه بین كلمات مكث میكند و بیاختیار نام «استلا» را فریاد میزند، برای همیشه جاودان شده است.
از آن بعد هالیوود به دنبال براندو بود ولی او تمام پیشنهادات را رد میكرد. به جز فیلم «مردان» با كارگردان «استنلی
خلاقیت و سركشی او بر قوانین حاكم بر سینما چه روی پرده و چه خارج از آن، او را جاودانه كرد و تا كنون هیچ بازیگری نمیتواند ادعا كند كه مثل مارلون براندو در ارتقای بازیگری مؤثر بوده است.
براندو در نقش شخصیتهای متفاوتی بازی كرده بود و هیچ وقت پای ثابت نوع خاصی از نقشها نبود. او جرأت كرد كه در موزیكال «جوانان و عروسكها» آواز بخواند.
در فیلم «قهوه خانه ماه اوت» در نقش یك مترجم ژاپنی تمایلش را به كمدی نشان داد. در «سایانورا» (1957) او را سربازی آمریكایی میبینیم كه در حین مأموریت در ژاپن عاشق بازیگری ژاپنی میشود در حالی كه ازدواج او ممكن است مجازات سختی در پی داشته باشد. این فیلم برایش پنجمین نامزدی اسكار را به دنبال داشت. بار دیگر در هیبت یك نظامی بخت با او یار بود و و در فیلم «شیرهای جوان» در كنار «مونت گوی كلیف» (Mont Gary Clift) درخشید. این جوان عاصی و پرشور دهه پنجاه آمریكا هیچ گاه روش زندگی فوق ستارههای هالیوودی را در پیش نرفت و در عوض راه را برای ستارههای بزرگ دیگری مثل «جیمزدین» (James Dean) كه خیلی زود مرد و تنها در سه فیلم بازی كرد و «پل نیومن»(Poul Newman) هموار كرد.
در این دهه برای چهار سال پیاپی نامزده جایزه اسكار شد. سال اول برای فیلم «مردان» سال دوم «برای زنده یاد زاپادا» كه در آن رهبر دهقانانی بود كه علیه حكومت شورش كرده بودند و سومی برای «جولیوس سزار» كه در آن شكلی كاریكاتوری از مارك آنتونی سردار قدرت طلب سزاور نمایش میدهد. او خواهرزاده قیصر و مردی خوش گذران و دلیر بود كه با قدرت كلامش، مردم را تحریك به انتقام میكرد و چهارمی به خاطر یكی از بهترین ساختههای «الیاكازان» یعنی «در بارانداز» كه براندو در آن درخشید و اوج بازی او در سالهای جوانی بود و بالاخره به خاطر آن جایزه اسكار را گرفت.
دومین ازدواج براندو در سال 1960 با بازیگر مكزیكی بنام «موتیرا كاستاندا» (Motria Castanda) به وقوع پیوست . «سربازان یك چشم» فیلمی بود كه در سال 1961، براندو علاوه بر بازیگری، كارگردانی آن را هم انجام داد كه در واقع وسترنی متفاوت در زمان خودش محسوب میشد. در فیلم «شورش در كشتی بونتی» براندو یك افسر كشتی است كه با ناخدا اختلاف پیدا میكند. شكست تجاری این فیلم كه احتمالاً علت اصلی آن نیز جنجال و درگیریهای پشت صحنه بود و به خاطر هزینه زیادی كه صرف ساخت آن شده بود این شكست تقریباً باعث ورشكستگی كمپانی سازندهاش شد.
در سال 1962 براندو در فیلم ناموفق «آمریكایی زشت» بازی كرد. و ودر عوض فرصت همكاری دوباره با الیاكازان را از دست داد. كازان سعی كه تا براندو را برای بازی در فیلم جدیدش یعنی «سازش» راضی كند اما او نپذیرفت.
حضور براندو در وسترن « میسوری از هم میپاشد». كهدر صحنهای پیراهن به تن و كلاه زنانه به سر میكند از تواناییهای عجیب دیگر او خبر میداد و حضور موفقش در «سوپرمن» با توجهی زودگذر همراه بود. به خاطر ویژگیهای خاص فیلم «بسوزان» در سال 1969 ساخته «فرد زینهمان» یعنی از لحاظ بازیگری و مضمون اجتماعی به آن توجه ویژهای شد.
او درنقش مأمور سری بریتانیایی ظاهر میشود كه شورش بزرگی را در یك كشور آفریقایی به راه میاندازد فیلم اعتراضی به نژاد پرستی و استعماگری است و شخصیت براندو در آن با توجه به موقعیتهای مختلف، مرتب تغییر میكند.
براندو در مراسم اسكار در 27 مارچ 1973 همراه یك دختر سرخپوست ظاهر شد. براندو از پذیرفتن جایزه سر باز زد و دختر سرخپوست از طرف او بیانیهای را خواند كه در آن دلیل رد كردن مجسمه را رفتار نادرست با سرخپوستان بومی به خصوص در فیلمهای این كشور دانست. رد كردن این جایزه بوسیله براندو باعث ایجاد دورهای شد كه در آن او بیشتر به سیاست اهمیت میداد تا به بازیگری. خیلیها معتقد بودند كه كار او در مراسم اسكار بچگانه بوده و او میتوانست با روشهای دیگری از سرخپوستان حمایت كند.
براندو موفقیت رویایاش در «پدرخوانده» را با حضور در هیبت مردی میانسال در برابر «ماریا اشنایمر» در فیلم «آخرین نانگو در پاریس» كامل میكند كه احتمالاً بهترین بازیاش بود و درخشش او عامل اصلی موفقیت فیلم «برناردو برتولچی» (Bernardo Bertolcci) است كه بهترین فیلم این كارگردان نیز هست. این فیلم براندو را برای بار هفتم نامزد اسكار كرد. او دهه هفتاد را با ایفای نقش «كوتز»قهرمان فیلم «اینك آخرالزمان» به كارگردانی كوپولا به پایان رساند كه مشكلات مالی آن، فیلم و كارگردانش را به درد سر انداخت. اما در سال 2003 این فیلم با اضافه شدن پلانهای حذفی به صورت محدود با نام «اینك آخرالزمان»و تدوین دوباره به نمایش در آمد. براندو در دهه هشتاد مدتی از روی پردهها دور بود. در آن دوران اظهارنظرهای عجیب و غریب بر اندوه هم شنیده میشد مثل این جمله كه در بازیگری حرفهای پوچ و توخالی است، به هر حال مارلون براندو هرگز از مركز توجه و ستاره بودن راضی نبود. او در اول كتاب خاطراتش كه در سال 1994 به نام «آوازهایی كه از مادرم آموختم» منتشر شد، نوشته است كه هر چه پول آورده خرج روانپزشكها كرده است.
پس از یك غیبت طولانی، براندو در سال 1989 در فیلم «فصل خشك سفید» در نقش یك وكیل روشنفكر سفیدپوست كه تبعه آفریقای جنوبی است، ظاهر میشود كه از درآمدهای كلانش دست كشیده است. این نقش هم نامزدی آكادمی را كسب كرد كه هشتمین و آخرین افتخار مشابه او بود. در همان سال یكی از وقایع تلخ و تراژدیك زندگی خصوصی مارلون براندو نیز اتفاق افتاد و آن از این قرار بود كه پسرش «كریستیان» به اتهام قتل نامزد خواهر ناتنیاش «داگ درولیت» محاكمه و به جرم قتل عمد به ده سال زندان محكوم شد. به دنبال این اتفاق در سال 1995، دختر براندو نیز در بیست و پنج سالگی، خود كشی كرد. براندو هیچ گاه زندگی آرام و بیدغدغهای نداشت و همین موضوع او را مورد توجه رسانههای عمومی قرار میداد. اما یكی از بهترین فیلمهای او در آن زمان كمدی «نوآموز» بود كه در سال 1990 ساخته و براندو در آن با «متیوبرادریك» (Matiow Bradrick) هم بازی بود و همچنین بازیهای زیبای او در «دن ژوان دماركو» (1995) و «جزیره دكتر مورو» (1996) بیاد ماندنی بود. آخرین فیلم این ستاره بزرگ یعنی «امتیاز» در سال 2001 ساخته شد كه او در برابر «رابرت دنیرو» (Robert Deniro) و «ادوارد نورتون» (Ednard Norton) درخشید. سه نفری كه همگی از بهترین بازیگران نسل خود شناخته شدهاند اما خلاقیت و سركشی او بر قوانین حاكم بر سینما چه روی پرده و چه خارج از آن، او را جاودانه كرد و تا كنون هیچ بازیگری نمیتواند ادعا كند كه مثل مارلون براندو در ارتقای بازیگری مؤثر بوده است. با مرگ اوپروژه فیلمی كه قرار بود درباره براندو ساخته شود منتقی شد. فیلم «براندو برلندو» درباره جوانی است كه به دنبال این بازیگر راهی آمریكا میشود و با كمك خود براندو، فیلمنامهاش بازنویسی شده بود.
برگمن در باره براندو گفته است:«اگر درباره كسانی كه در زمان خودشان اسطوره بودند فكر میكنید – افرادی مثل «جیمزدین» (James Dean) «مولین مونرو» (Marilyn Monroe) و «الوس پربسلی» (Eluis Presely) – براندو هم مطمئناً در این همین دسته قرار دارد» مارلون براندو افسانه قرن ما بود كه تماشاگران این عصر را شیفتهی خود كرد و نسلهای آینده را هم شیفته خود خواهد كرد. سهم او در پیشرفت هنر بازیگری و صنعت فیلم غیرقابل انكار است و یاد و خاطره او نه تنها به خاطر نقش به سزایش در ارتقای فیلمسازی بلكه همینطور به خاطر فعالیتهای بشر دوستانهاش در حمایت از جنبش مدنی و بازگرداندن حقوق سرخپوستان بومی آمریكا در ذهنها زنده خواهد ماند.
افتخارات
سال عنوان فیلم نامزد/برنده
1989 بهترین بازیگر نقش دوم مرد فصل خشك سفید(1989) نامزد
1972 بهترین بازیگر مرد پدرخوانده (1972) برنده
1957 بهترین بازیگر مرد سایانورا (1957) نامزد
1954 بهترین بازیگر مرد دربار انداز (1954) برنده
1953 بهترین بازیگر مرد جولیوس سزار (1953) نامزد
1952 بهترین بازیگر مرد زنده باد زاپاتا (1952) نامزد
1951 بهترین بازیگر مرد اتوبوسی به نام هوس نامزد
آكادامی انگلستان
1954 بهترین بازیگر خارجی در بارانداز (1954) برنده
1953 بهترین بازیگر خارجی جولیوس سزار (1953) برنده
1952 بهترین بازیگر خارجی زنده باد زاپاتا (1952) نامزد
جشنواره بینالمللی فیلم كن
1952 بهترین بازیگر مرد سربازان یك چشم(1952) برنده
انجمن كارگردانان آمریكا
1961 بهترین كارگردان سربازان یك چشم (1961) نامزد
1989 بهترین بازیگر مرد نقش دوم فصل خشك سفید (1989) نامزد
1972 بهترین بازیگر مرد – درام پدرخوانده (1972) برنده
1963 بهترین بازیگر مرد – درام آمریكایی زشت (1963) نامزد
1957 بهترین بازیگر مرد ـ درام سایانورا (1957) نامزد
1956 بهترین بازگر مرد – موزیكال و كمدی قهوهخانه ماه اوت (19569 نامزد
1954 بهترین بازیگر مرد ـ درام در بار انداز (1954) برنده
1972 بهترین بازیگر مرد پدرخوانده (1972) نامزد
1957 بهترین بازیگر مرد سایانورا (1957) برنده
1954 بهترین بازیگر مرد در بارانداز (1954) نامزد
1952 بهترین بازیگر مرد زنده باد زاپاتا (1952) نامزد
1951 بهترین بازیگر مرد اتوبوسی به نام هوس (1951) نامزد