از این سو به آن سوی سینما
مخاطبان باید از كارگردانانی كه جسارت و شجاعت این را دارند كه ساختارشكنی كنند و ژانر تغییر بدهند و از سبك همیشگی و معمولشان در فیلمهای قبلی فاصله بگیرند، حمایت كنند. البته این امر در مورد فیلمسازانی صادق است كه در تجربهگراییشان هم آثار قابل توجهی تولید كرده باشند نه اینكه به بهانه ساختارشكنی از اصول سینما فاصله بگیرند. در این مطلب نگاهی میشود به 10 كارگردانی كه جرات متفاوتبودن را داشتهاند.
رولاند امریچ- بینام
كارگردان «روز استقلال» و «گودزیلا» در یك چرخش ناگهانی تصمیم میگیرد فیلمی درباره شكسپیر بسازد. عجیب نیست؟مثل اینكه وینرونی ناگهان بخواهد مثلا به تیم ژیمناستیك انگلستان بپیوندد. اما به هر حال این اتفاق افتاد و امریچ فیلمی را كه میخواست، ساخت. فیلم چالش با آن فرضیه قدیمی است كه نمایشنامههای شكسپیر اثر خودش نیستند بلكه یك دانشآموخته آكسفورد آنها را به جای وی نوشته است. فیلم «بینام» از حضور ستارههای مناسبی چون ونسا ردگریو و درك جاكوب بهره برده و البته اشارهای هم به وقایع تاریخی آن زمان مثلا شورش در ساسكس دارد. باید بگوییم كه امریچ در بازسازی آن فضا كارش را خیلی خوب انجام داده و خبری از نشانههای مدرنی كه اشتباها سر صحنه جا ماندهاند، نیست.
فیلم خوبی از كار در آمده؟ دیدنش لذتبخش است و واقعا موفق میشود كه مخاطبش را به دوره آن نویسنده بزرگ ببرد. راستش از یك نگاه باید گفت كه از «گودزیلا» فیلم خیلی بهتری است.
وس كراون- موسیقی قلب
وس كراون همان كارگردان تلخاندیشی است كه استادانه فیلمهای وحشتی چون «تپهها چشم دارند» را كارگردانی كرده بود. اما شوك واقعی وقتی بود كه فیلم «موسیقی قلب» را ساخت. ملودرامی احساساتی و زیبا با بازی مریل استریپ در نقش یك معلم موسیقی كه به بچههای مدرسهای در محله فقیرنشین هارلم روح و امید میبخشد. چه كسی فكرش را میكرد كه روزی استریپ و كراون در یك فیلم با هم همكاری كنند؟ دو سینماگر از دو جهان بسیار متفاوت. فیلم خوبی از كار درآمده؟ مریل استریپ برای بازی در این فیلم نامزد جایزه اسكار شد و كراون هم در كمال تعجب توانست فیلمی گرم بسازد كه در خیلی از صحنهها قلب مخاطبش را به درد میآورد.
فرانسیس فورد كاپولا-جك
فرانسیس فورد كاپولا كارگردان مشهور «پدرخواندهها»، موقع ساختن فیلم «و اینك آخرالزمان» تحت فشارهای روحی زیادی قرار گرفت و تا آستانه فروپاشی عصبی پیش رفت. شاید به همین دلیل بود كه در سال 1996 یكباره سراغ ساخت فیلمی مانند «جك» رفت. كمدی درباره پسری كه سرعت رشد سنیاش 4برابر یك انسان معمولی است و نقشاش را رابین ویلیامز در اوج دوره محبوبیتش بازی میكند. اگر طرفدار كمدیهای احساساتی با موقعیتهای عجیب و غریب هستید، دیدن این فیلم را از دست ندهید. فیلم خوبی از كار درآمده؟ نه. هر كس دیگری به جز كاپولا كارگردانش بود، احتمالا فیلم غیرقابل تحمل بدی از كار درمیآمد. اما راستش وقتی كارگردانی كه «پدرخوانده» را به سینما هدیه كرده آن را میسازد، انگار دیگر سینما به پایان خودش رسیده است!
كنت برانا-ثور
كنت برانا كارگردانی است كه برای اقتباسهایی از روی نمایشنامههای شكسپیر مانند «هنری پنجم»، «هملت» و «هیاهوهای بسیار برای هیچ» مورد توجه منتقدان قرار گرفته است. اما با این وجود مشهورترین اثرش تا به امروز فیلم متفاوت «ثور» است. فیلمی كه اقتباسی از یك كمیك بوك مشهور است و داستان فانتزی جنگاوری قدرتمند به نام ثور است. انگیزه برانا برای ساخت فیلمی از روی یك كمیك بوك مشخص نیست! برای پول این فیلم را ساخت؟ اگر انگیزهاش این بوده كه باید بگوییم در كارش موفق هم شده است. فیلم خوبی از كار درآمده؟ در كمال تعجب فیلم خوبی شده است. فقط و فقط هم به خاطر یك سكانس فیلم بامزهای از كار درآمده. وقتی قهرمان فیلم، ثور به مغازه حیوانات خانگی میرود و یك اسب میخرد! باید اعتراف كرد كه از همه نمایشنامههای كمدی شكسپیر هم خندهدارتر از آب درآمده است.
سیلوستر استالونه-زنده بمان
درواقع دنبالهای بر فیلم «تب شنبه شب» است كه به فراموشی سپرده شده. سیلوستر استالونه كه نامش با نقشهای فیلمهای اكشنی چون راكی و رمبو همیشه همراه بوده است در اینجا فیلمی درباره یك ستاره پاپ ساخته كه نقشاش را جان تراولتا بازی میكند. اینكه چرا استالونه وقتی پشت دوربین رفته چنین فیلمی ساخته است، در تاریخ سینما تبدیل به یك راز بزرگ شده است.
فیلم خوبی از كار درآمده؟ تنها نكته به یاد ماندنیاش حضور هیچكاكوار خود استالونه در یك سكانس از فیلم است.
لئونارد نیموی- سه مرد و یك بچه
لئونارد نیموی كارنامه سینماییاش را با ساخت چند فیلم از مجموعه «سفرهای فضایی» شروع كرد. درنتیجه انتظار میرفت كه فیلمسازی را با ساخت آثاری فانتزی درباره فضا یا لااقل فیلمهای علمی-تخیلی ادامه دهد اما به جای اینها او فیلمی احساسبرانگیز درباره 3 مرد مجرد ساخت كه مجبور میشوند از یك بچه مراقبت كنند و همین بچه زندگیشان را تغییر میدهد. البته بعد از آن هم نیموی دیگر فیلمی در این ژانر ملودرام احساساتی نساخت. پس بنظر میرسد فقط دنبال یك فراغت بعد از ساخت «سفرهای فضایی» بوده است.
فیلم خوبی از كار درآمده؟ فیلم خوش ساخت و روانی است و بعید بهنظر میرسد كه كسی آن را ببیند و بدش بیاید.
سیندی لومت-جادوگر
شاید شهرت سیدنی لومت در سینما به اندازه كاپولا یا اسكورسیزی نباشد، اما استعداد و كارنامه وی در اندازهای است كه باید همپای بزرگترین كارگردانان سینما نامش مطرح شود. مردی كه فیلمهای كلاسیكی چون «بعدازظهر سگی» و «12 مرد خشمگین» را ساخته است. خودش اعتراف میكند كه یكی از بزرگترین شكستهای هالیوود هم محصول وی بوده: فیلم «جادوگر». فیلمی كه شباهتهای انكارناپذیری با اثر معروف «جادوگر شهر از» دارد. دانا راس در نقش یك دوروتی پا به سن گذاشته در این فیلم ظاهر میشود و از همه جالبتر نقش مترسك است كه مایكل جكسون ایفا میكند.
فیلم خوبی از كار درآمده؟ نه تنها شكست خورده كه سیمای دانا راس را روی پرده سینما نابود كرد. بازیگری كه چند سال پیش از آن حتی تا دریافت جایزه اسكار هم پیش رفته بود.
-------------
منابع: تهروز- سیمرغ- نقدفارسی