loading...
دانلود و نقد فیلم | اخبار سینمای جهان
admin بازدید : 1247 شنبه 20 خرداد 1391 نظرات (0)

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/8-The-Dark-Knight/8-The-Dark-Knight/2-The-Dark-Knight.jpg

کارگردان :Christopher Nolan http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/8-The-Dark-Knight/8-The-Dark-Knight/2-The-Dark-Knight.jpg

نویسنده : Christopher Nolan

 

 

 

 

بازیگران: James Stewart, Donna Reed ,Lionel Barrymore

جوایز :

برنده اسکار:

بهترین بازیگر نقش مکمل مرد – هیث لجر، بهترین تدوین صدا - ریچارد کینگ

نامزد اسکار:

بهترین طراحی صحنه و دکور،بهترین فیلمبرداری - والی فیستر،بهترین تدوین - لی اسمید،بهترین گریم،بهترین میکس صدا،بهترین جلوه‌های بصری،

خلاصه داستان :

یکسال از زمانی که دکتر جاناتان کرین « معروف به مترسک » که بطور اسرارآمیزی ناپدید شد و همچنین نقشه های راس برای نابود کردن شهر گاتهام توسط بتمن خنثی شد، گذشته است. اکنون با تلاشهای بروس وین، بتمن و کمکهای ستوان جیمز گوردون و یک بازپرس قضایی جدید به اسم هاروی دنت که قصد ازدواج با راشل را دارد، مردم شهر احساس آرامش می کنند. اما این وضعیت پایدار نمی ماند زیرا یک جنایتکار روانی و بسیار باهوش به اسم جوکر با نقشه هایش می کوشد تا آرامش شهر را بهم زده و هرج و مرج و رعب و وحشت را در شهر حاکم کند و با اینکار بتمن را به مبارزه بطلبد. بتمن با کمک هاروی می کوشد تا هر طور شده جوکر را متوقف ساخته و او را در چنگال عدالت قرار دهد اما جوکر …

DOWNLOAD FILM

بتمن دیگر تنها یک داستان مصور سرگرم کننده نیست. شوالیه تاریکی پرمخاطب Christopher Nolan گام فراتر از داستان اقتباسی و نسخه های پیشین نهاده و به تراژدی مسحور کننده بدل گشته است. فیلم شخصیتهایی خلق کرده است که بیننده با آنها به خوبی همزادپنداری میکند و این را مدیون بازیگری، کارگردانی، فیلمنامه کیفیت فنی بالای کل فرایند تولید است. درواقع شوالیه تاریکی و Iron Man (البته در سطحی پایینتر) توانسته اند استانداردهای تازه ای را برای اقتباس از داستانها مصور تعریف کنند.

شوالیه تاریکی تنها داستانی ساده در مورد تقابل خیر و شر نیست. بله، بتمن نقش مثبت و جوکر نقش منفی فیلم هستند. ولی بتمن شخصیت پیچیده تری از یک ابر قهرمان را به تصویر میکشد که شهروندان Gothem City از یک سو برای اینکه بر مقابل ظلم مقامات شهری و گروهای تبهکاری ایستاده است، یک صدا او قهرمان مینامند و از سویی دیگر به قتل یک پلیس متهم اش میکنند. جوکر نیز به همین صورت تنها یک "آدم بده" ی ساده نیست.  بلکه شخصیتی شیطانیست که با رفتارهای فریب دهنده و مظلوم نمایی  دشمنان خود را بر سر دوراهی قضاوت قرار داده و گمراه میکند.

کلیدی ترین نقش فیلم یعنی جوکر را Heath Ledger بازی میکند که جایزه بهترین بازیگر مرد نقش مکمل را نیز پس از مرگش برایش به ارمغان آورد. او در به تصویر کشیدن شخصیت جوکر به خوبی از کلاسیک صامت “The Man Who Laughs” (مردی که میخندد - 1928) الهام گرفته است. شخصیتی که خنده هایش آزاردهنده است، ادعا میکند به دنبال انتقام هولناکی از جامعه به خاطر تنبیه وحشتناک پدرش در کودکی است و گریم دلقک گونه اش شلخته تر از نمونه فیلمهای پیش است که نوع شخصیت اش را بهتر بروز میدهد. نقشه ها او بسیار مبتکرانه و شطانیست. به طور مثال، در یکی از سکانسهای آخر فیلم موقعیتی برای دو گروه از مسافرین ایجاد میکند که هر کدام باید کشتی گروه مقابل را قبل از دیگری منفجر کند. در واقع در جای جای فیلم بتمن (با بازی Christian Bale)، بازرس گوردن (با بازی Gary Oldman) و دادستان شهر هاروی دنت (با بازی Aaron Eckhart) را در موقیتهایی قرار میدهد که مجبورند تصمیمات اخلاقی غیرممکنی بگیرند. به طوری که در پایان فیلم تمامی اصول اخلاقی بتمن به چالشی کشیده میشود.

به دلیل بازی قوی بازیگران و اینکه کارگردان اجازه نمی دهد تا جلوه های ویژه شخصیتها را تحت الشعاع قرار دهد، جنبه درام داستان به خوبی بر بیننده اثر می گذارد.

جلوه های ویژه فیم فوق العاده است. به تعداد و نحوه اجرای انفجار ها توجه شده و چند سکانس تعقیب و گریز پرهیجان و حرفه ای نیز وجود دارد. با اینکه لوکیشن های فیمبرداری در شیکاگو است ولی نمادهای مشهور شهر مانند Marina City, Wrigley Building یا Skyline نشان داده نمی شود. در واقع هدف Nolan ساخت یک گزارش تبلیغاتی برای شهر نبوده بلکه سعی میکند محیطی سیاه با آسمانخراشهای بلند را به تصویر بکشد که بتمن بر فراز آنها میدود و گاه با شنلش پرواز می کند.

خط روایی داستان چیزی جز تلاشهای جوکر برای تحقیر شخصیتهای مثبت، آشکار کردن هویت اصلی بتمن و تبدیل آن به یک فرد یاغی و بی مصرف نیست. او گوردن و هاروی دنت را نیز در لیست سیاه خود قرار میدهد و سعی دارد تا با ترفندهایی اینطور جلوه دهد که راشل داوز (با بازی Maggie Gyllenhaal) دختری که روزی بتمن به او علاقه داشته ، همانی است که الان هاروی عاشقش است. ترفندهایی که بیرحمانه تر از آنی هستند که او فکر میکند زیرا از هویت اصلی بتمن خبر ندارد. دیالوگهای Heath Ledger به خوبی نوشته شده است بطوریکه تنها شاهد ژشت ها و رفتار بیمارگونه معمول از جوکر نیستیم. این شخصیت در فیلم از لحاظ روانشناسی بسیار پیچیده است بطوریکه دوراهی هایی که بر سر راه شخصیتهای خوب داستان قرار میدهد و دلایلی که برایشان میاورد را به درستی توجیه می کند. فیلمنامه Christopher Nolan و برادرش Jonathan (که همکاریشان اولین بار از Momento آغاز شد) پیش از آنچه تصور می کردیم دارای عمق و مضمونی شاعرانه است.

حضور دو شخصیت مکمل دیگر با بازی Morgan Freeman و Michael Caine نیز در ساختار روایی داستان دارای اهمیت است. Freeman در نقش دانشمند نابغه ای با نام لوسیوس فاکس مسئول اداره مرکز زیرزمینی بروس وین و مخالف قانون شنود مکالمات شهروندان Gotham City است که به نوعی بیانگر قانونی چالش برانگیز در سیاست امروز امریکاست. Caine نیز مستخدمی وفادار است که بهتر از هر کس وین را میشناسد و تصمیمی درست در مورد نامه ای مهم میگیرد.

Nolan فیلم بسیار خوب "Batman Begins" را نیز در سال 2005 کارگردانی کرده است که جزئیات بیشتری نسبت به فیلمهای پیشین در مورد شرایط قبل از تولد بروس وین و عقایدش توضیح میدهد. اما اینبار نوبت جوکر است هرچند گذشته اش به جای فلاش بک، تنها در چند دیالوگ آشکار می شود. اگرچه، در فیلم ارجاعی به کودکی بتمن داده نمی شود ولی تماشاگر از فیلم قبلی او را میشناسد و متوجه می شود که داستان در واقع چالش میان دو فرد بالغ است که با مسائلی در کودکی شان دست به گریبانند. یکی سعی دارد خوب باشد و دیگری شر. چیزی که هردو بطور غریزی به آن آگاه هستند.

تمامی فیلمهای اقتباس شده از داستای مصور در یک نکته اساسی مشترک هستند و آن این است که کارگردان سعی می کند داستانی فراتر از ماجراهای نسخه مصور بگوید. “Spider-Man II” اهدافی فراتر از داستان مصور برای قهرمانانش تعریف میکند و در “Hellboy II” کارگردان دیدگاه های فانتری خود را پرورش می دهد. ولی در  “Iron Man”و بیشتر از آن در شوالیه تاریکی، این گونه سینمایی مفهومی عمیقتر پیدا می کند. آنها به چیزی رسیده اند که خوانندگان داستان های مصور به طور ضمنی درک کرده اند و آن تلنگر به احساسات مهم انسان مانند ترس، آرزوها، فانتزی ها و زخمهای روانی است. بتمن که خود ریشه در گونه فیلم نوار (Noir) دارد، بهرین نمونه از این نوع دید به داستان است.

نولان در دو بتمن خود شخصیت های اصلی را به بوم سفیدی برای بروز احساسات مختلف انسان تبدیل کرده است. بروس وین فردیست که عمیقاً در چالش و دردسر زندگی میکند و در این راه به پختگی رسیده است. و اگر روزی برسد که لباس بتمن را کنار بگذارد قادر به انجام هر کاری خواهد بود.

1.پرسش بزرگ: قهرمانی به نام بتمن از كجا آمده و چرا هنوز تا این حد برای برخی از مردم جذابیت دارد؟

چرا این پرسش مطرح است زیرا فیلم «كیپ كروسدر» با عنوان شوالیه سیاه با فروش هنگفتش و نیز نقد های جنجال برانگیز درباره ایفای نقش «جوكر» توسط «هیت لجر»، هنرپیشه مطرح هالیوود كه در ماه ژانویه درگذشت، به یكی از پدیده های سینمایی سال ۲۰۰۸ تبدیل شده است.. این قهرمان از كجا می آید شخصیت بتمن ساخته و پرداخته ذهن باب كین هنرپیشه و بیل فینگر نویسنده است.این دو در سال ۱۹۹۳ همكاری خود را در خلق شخصیتی برای مجموعه Detective Comics آغاز كردند.طرحهای اولیه از بتمن امروزی بسیار فاصله داشت.‎/.ابرقهرمانی بالدار با تن پوش قرمز كه امروزه همه ما آنرا می شناسیم.با گذشت زمان و ارائه چند طرح دیگر توسط این دو هنرمند، شخصیتی كه بیشتر شبیه بتمن شوالیه سیاه ۲۰۰۸ بود متولد شد.این مرد در مدت كوتاهی ستاره كارتون ها و فیلم هایی شد كه با نام او اكران می شدند!

2.دلیل چنین موفقیتی چه بود؟

از همان ابتدای كار، بتمن با سایر ابر قهرمان ها تفاوت داشت.رقیبهای او، سوپر من و مرد عنكبوتی لباسهایی با رنگهای اصلی پرچم امریكا به تن دارند، درحالیكه بتمن لباسی به رنگهای سرمه ای و مشكی به تن دارد و از این بازیهای پشت پرده بری است.از طرفی هیچ ابرقهرمان دیگری چنین داستان زندگی غم انگیزی ندارد.زمانیكه «بروس وین» پسر بچه خردسالی است، قتل والدینش را به دست ولگرد بیرحمی به نام «جوچیل» می بیند و با خود عهد می بندد كه پس از آن تمام عمر و انرژی خود را صرف گرفتن انتقام آنها كند و تمام مجرمین زیرزمینی را به سزای اعمالشان برساند.او در دوران كودكی تصادفاً در چاهی پر از خفاش می افتد و این مسئله بعدها در انتخاب سبك برای او بی تاثیر نمی ماند.پس از تلخكامی های دوران كودكی، بروس خانه قصر مانند خود را ترك می كند و راهی شرق آسیا می شود.در همین جریان با یك مربی خشن و جدی به نام «دوكار» آشنا می شود و فنون رزم را از این استاد فرا می گیرد.‎/. موضوع دیگری كه در مقایسه برای كودكان جذابیت دارد، اینست كه سوپر من از سیاره دیگری می آید، اما بتمن زمینی است و واقعی تر به نظر می رسد.كوین اسمیت، از قول كارگردان فیلم می گوید:«بتمن درباره بیم است و سوپرمن درباره امید، و این تفاوت اصلی این دو است!»

پیشرفت این شخصیت از انیمیشن تا فیلم چگونه بود اولین جرقه شكل گیری شخصیت بتمن در سال ۱۹۶۶ با پخش یك مجموعه تلویزیونی در امریكا با نام ماجراهای كتاب طنز زده شد.از این مجموعه استقبال فراوانی به عمل آمد، اما به دلایلی پس از یك دوره موفقیت دو ساله ناگهان این مجموعه با تمام شخصیت های محبوبش به فراموشی سپرده شد و با ركود مواجه گشت.پس از آن در طی ۲۰ سال مجموعه های متعددی با همان مضمون ساخته شد، اما نتوانست همان میزان محبوبیت را كسب كند.سرانجام درحالی كه به نظر می رسید شخصیت بتمن نفس های آخرش را می كشد، نویسنده ای مجموعه چهار جلدی «شوالیه سیاه بازمی گردد» را تالیف كرد و جانی دوباره به این شخصیت بخشید و از همان زمان بتمن محبوبیت از دست رفته خود را بازیافت و دوباره متولد شد!

3.چه چیزی بتمن كنونی را متفاوت جلوه می دهد؟

در نسخه جدید بتمن مرد ۵۰ ساله ای است كه به دوران بازنشستگی خود پایان می دهد و به قصد گرفتن انتقام انسانهای رنج دیده و آسیب پذیر به مبارزه با اشرار زمان خود و تروریست های شهر «گوتام» برمی خیزد.برداشت تیم برتون از بتمن در سال ۱۹۸۹ شباهت زیادی با بتمن كنونی داشت كه به شخصیت قبلی تر از وی متعلق به مایكل كیتون جنبه ای تاریك تر و خشونت بارتر افزوده بود.در این نسخه جدید نیز مانند نسخه های پیشین بتمن، تاكید اصلی بر این است كه بروس وین نه تنها به هیچ عنوان یك «قهرمان» نیست، بلكه انسانی عادی از بطن یك جامعه است كه بیشتر هوشیار و زیرك به نظر می رسد تا قهرمان!به نظر می رسد بتمن از این نقطه نظر از تمام داستانهای ابرقهرمانی پیشین متفاوت است.او از پیشرفته ترین تكنولوژی ها بهره می گیرد و ابزارش قدرت بدنی، پول و هوش سرشار مشهورش است.از دیدگاه منتقدین این اولین بار بود كه یك ابرقهرمان مخاطبانش را انسانهایی عاقل و بالغ قلمداد می كرد! از همین رویكرد، روزنامه واشنگتن پست از آن به عنوان «قصه خشونت مدنی» یاد كرد.

4.اتفاق بعدی چه بود؟

پس از اولین نسخه كه موفقیت كمتری بدست آورد، برتون توسط استودیو بركنار شد و جست وجو برای روی كار آوردن كارگردان محبوبتری آغاز شد.قطعاً حاصل اولین تلاشهای جول اسكوماچر به نام «بتمن برای همیشه»با نقش آفرینی وال كیلمر موفقیت هایی گیشه ای كسب كرد.اما نسخه بعدی، بتمن و رابین كه حاصل كار جرج كلونی بود به خاطر سبك مبالغه آمیزش مورد تمسخر مخاطبان و منتقدین قرار گرفت.بدنبال آن با روی كار آمدن ابر قهرمانان جدیدی از جمله مرد عنكبوتی و ایكس من كه آشكارا الهام گرفته از اثر اورجینال برتون بودند تحولی در دنیای فیلم های قهرمانی روی داد و كم كم شخصیت بتمن رو به فراموش شدن گذاشت.در نهایت در سال ۲۰۰۵ كریستوفر نولان با نسخه جدیدی به نام «بتمن آغاز می كند» بتمن همیشه پیروز را به شكل كریستیان بیل دوباره به صحنه ها بازگرداند.

5.چرا گیشه همواره در جست وجوی ابرقهرمان هاست؟

جواب ساده است!مخاطبان همیشه در جست وجوی چنین شخصیت هایی در فیلم ها هستند.هالیوود نخستین بار در سال ۲۰۰۰ پس از موفقیت چشمگیر و غیر منتظره ایكس من به این واقعیت پی برد و از آن هنگام هم هیچ گاه این فرمول با شكست روبه رو نشده است.این امر تا حدودی نتیجه علاقه خوانندگان كتاب به كتاب های ماجراجویانه و در نتیجه فیلم های ساخته شده بر اساس این كتابهاست و بخشی دیگر از آن هم نتیجه استودیوهای فیلمسازی است كه می توانند با تلاشهای ویژه بصری انواع مختلف و متعددی از عناصر فانتزی خود را برای هرچه جذاب تر كردن این فیلم ها بكار بگیرند. ممكن است دلایل درك ناپذیر دیگری نیز برای محبوبیت این نوع فیلمها وجود داشته باشند.جاش فلاناگان، بلاگر سینمایی، در این باره می گوید:«این نوع فیلمها را می توان تا حد زیادی وطن دوستانه تلقی كرد.در واقع این سبك همان چیزی است كه ایالات متحده در شرایط كنونی شدیداً خواستار آن است.این بحث ها در روزهای اخیر در بین عده زیادی از مردم طنین انداخته است.

6.آیا این موفقیت مداوم خواهد بود؟

با نگاهی به موفقیت چشمگیری كه شوالیه سیاه بدست آورد جواب مثبت است.اما اگر فیلم های دیگر از این دست از جمله مرد آهنی را در نظر بگیریم كه ۵۶۵ میلیون دلار فروش داشت و به رغم نقش آفرینی ستارگانی چون رابرت دونری جی آر و وینت پالترو در آن نتوانست محبوبیت شوالیه سیاه را به دست آورد، خواهیم دید كه این بحث هنوز جای تعمق دارد.منتقد سینمایی راس دوتات معتقد است:«در حال حاضر راه برای تلاشهای ادبی به منظور آفرینش شخصیتهایی كه دست كم به اندازه مرد آهنی ابهام دارند، كاملاً هموار شده است.»بنا به گفته ها، مارول، شخصی كه امتیاز بیشتر كتابها و داستانهای ابر قهرمانی (البته غیر از بتمن) متعلق به اوست، در حال حاضر استودیوی فیلمسازی مستقل خود را تاسیس نموده و برای چنین داستانهایی كه وی از سال ۱۹۳۹ آنها را به چاپ می رسانده، آینده بسیار درخشانی پیش بینی می كند.

7.در مورد خود بتمن چطور؟

آینده این شخصیت بسیار درخشان به نظر می آید.موفقیت فیلم جدید بتمن ساخت قسمت دوم آن را تضمین می كند.سری جدید كتابهای ماجراهای بتمنRIP مجموعه عظیم هواخواهان خود را یافته است و بحث های هیجان انگیز در میان این عده بیشتر در این باره است كه این قهرمان سرانجام می میرد یا خیر با این وجود بنظر نمی آید حتی از میان برداشته شدن بتمن باعث نابودی كامل این شخصیت گردد.داگلاس ولك، از منتقدان برجسته سینمایی در این باره می گوید:«در واقع چیزی به نام نسخه نهایی بتمن وجود ندارد.‎/.بلكه به تعداد فیلمسازانی كه روی این داستانها كار می كنند، می تواند برداشتهای متفاوتی از بتمن وجود داشته باشد و تمام اینها می توانند بصورت فیلم ساخته شوند و محبوبیت شخصیت محوری بتمن را چند برابر كنند.»

8.آیا بتمن برترین ابرقهرمانی است كه تاكنون خلق شده؟

بله، زیرا:

- او اغلب بخاطر هوش استقرایی سرشاری كه دارد، برترین كارآگاه جهان برشمرده می شود.

-تلخكامی های او در دوران كودكی و روحیه افسرده، غمگین و متفكر او، وی را همواره از شخصیتهای ساده تر و كم عمق تری همچون سوپرمن بسیار جذاب تر و جالب تر می نمایاند.

-او هرگز نمی تواند با نسخه اشعه ایكسی، نیروهای عنكبوتی و یا قدرتهای ماورائی مقابله كند.او حتی نمی تواند پرواز كند، فقط از شنل خود برای جهش های بلند استفاده می كند!

-نسخه تلویزیونی متعلق به سالهای ۱۹۶۰ همواره شخصیتی خنده آور و مضحك از او در ذهن ها باقی می گذارد.

«هرگز طرفدار پر و پا قرص کمیک بوک ها نبودم اما همیشه سیمای بتمن و جوکر را دوست داشته ام فکر می کنم دلیل این که چرا من هرگز طرفدار جدی کمیک بوک ها نبوده ام این است که در کودکی هیچ وقت نمی توانستم پی ببرم که کدامیک از این کمیک بوک ها ارزش خواندن دارد. و دقیقا به همین دلیل من عاشق کمیک بوک «جوک کشنده» بودم، زیرا برای نخستین بار کمیک بوکی را یافته بودم که ارزش خواندن داشت. این کمیک بوک محبوب من است و اولین کمیک بوکی است که به آن علاقه مند شدم» (تیم برتون یادداشتهای فیلم بتمن)

سال ۱۹۷۹ پروژه ساخت بتمن در دست کمپانی وارنر قرار می گیرد و برای ساخت آن با کارگردانهای گوناگونی صحبت می شود تا اینکه پس از انصراف یا رد کارگردانان پروژه به حالت تعلیق در می آید. پس از ده سال پروژه بتمن به خاطر موفقیت اکران «ماجرای بزرگ پی وی» به تیم برتن سپرده می شود و برتن براساس دو کمیک بوک به نامهای «شوالیه باز می گردد» و «جوک کشنده» با همکاری «سام هیم» مشغول به نوشتن فیلمنامه و انتخاب بازیگر می شود. پس از اتمام فیلمنامه، برتن جک نیکلسون را به عنوان بازیگر نقش جوکر انتخاب می کند و این انتخاب با تحسینات فراوانی همراه می شود اما پس از انتخاب مایکل کیتون به عنوان نقش دوگانه بتمن/ بروس وین تنها پنجاه هزار نامه در مخالفت با این تصمیم به دفتر استودیوی برادران وارنر ارسال می شود. اهمیت شخصیت بتمن در آن زمان مشهود است و مخالفتها بر سر انتخاب کیتون تنها به همین نامه ها ختم نمی شود و ادامه پیدا می کند. با این حال برتن بر سر تصمیم خود که البته پیشنهاد تهیه کننده هم بوده پافشاری می کند وفیلم بتمن در روز نخست اکران عمومی اش با صد میلیون دلار فروش رکورد تازه ای را در تاریخ سینما به جای می گذارد. از سال ۱۹۸۹ تا کنون نوزده سال گذشته است و شخصیت بتمن باز هم بر روی پرده سینماها به نمایش درآمده، بتمنی که باز هم رو در روی جوکر، دشمن قدیمیش قرار می گیرد. تعدادی از منتقدان با اکران اولین فیلم بتمن این اتهام را به برتن وارد کرده بودند که شخصیت جوکر در فیلم بیشتر مورد توجه قرار گرفته است تا شخصیت بتمن. این اتهامات برتن را ناراحت کرده بود تا حدی که برتن بتمن دوم را بدون جوکر و با مشقت فراوانی ساخت. اما حالا اگر انگشت اتهامی به سمت کریستوفر نولان نشانه گرفته شود که او شخصیت جوکر را محور داستان خود قرار داده تا بتمن؛ فکر نمی کنم که حتی خود او از این مساله ناراحت شود. «شوالیه تاریکی» او که اکنون رکورد تازه ای را به مانند بتمن برتن در تاریخ سینما ثبت کرده هیچ شباهتی به شمایل قهرمان بودن شخصیت بتمن به مانند کمیک بوک هایش ندارد و فیلم او اگرچه فانتزی نیست، اما بسیار سیاه تر و خشن تر از فیلم بتمن برتن است.

در بتمن نولان تفاوت با آثار گذشته مربوط به بتمن بسیار است و اولین تفاوت آن در اسم اثر است، تابحال هیچکدام از فیلمهای بتمن بدون اسم بردن از شخصیت محوری آن یعنی خود بتمن ساخته نشده و برداشتن اسم بتمن و گذاشتن لقب او در نام فیلم اولین و شاید مهمترین تفاوت بتمن نولان است که باعث می شود کار او را حتی ندیده هم بتوان متمایز از دیگر آثار ساخته شده از کمیک بوک های بتمن دانست. تمایزی که شاید ما را به این اشتباه وادارد که انگار قرار است شخصیت بتمن نیست و نابود شود و تنها لقبی از این اسطوره مدرن در یاد ما بماند. اما باید گفت در فیلم نولان، بتمن نیست و نابود نمی شود بلکه زمینی تر و ضعیف تر می شود. زمینی تر بدین منظور که همانند تمام آدمها مشکلات عاطفی و روحی خاص خود را دارد و ضعیف تر بدان معنا که قادر نیست به صورت قاطعانه و با قلدری دشمنان خود را از پای در بیاورد. ویژگی دوم در «شوالیه تاریکی» برجسته تر است. بتمن بدون لوازمی که در اختیارش قرار می دهند نمی تواند مبارزه کند و جالب اینجاست که با وجود تمام اسلحه های فوق مدرن که سی آی ای هم در اختیارش می گذارد او نمی تواند از پس دشمنانش بربیاید و تمام این خصوصیات در آخر فیلم با دیالوگی که جیمز گوردون پلیس با بازی (گری اولدمن) به فرزندش می گوید مشخص می کند که بتمن نیاز به تغییری اساسی دارد.

تفاوتهای شوالیه تاریکی نولان به همینجا ختم نمی شود و تفاوت ویژه آن به صورت ناخود آگاه برجسته می شود. یعنی شش ماه قبل از اکران فیلم؛ هنگامی که جسد هیث لجر را در آپارتمانش پیدا می کنند. هیث لجری که به گفته خودش و تایید جک نیکلسون داشت با ناراحتی هایی که با بازی در نقش جوکر به آنها دچار شده بود دست و پنجه نرم می کرد و در آخر ناموفق باقی ماند. مرگ لجر باعث شد تا تمام آنونس های شوالیه تاریکی تغییر کند و گستردگی بازتاب خبر مرگ لجر باعث شود تا همگان برای دیدن آخرین نقشی که بازی کرده بود به سالن های سینما بروند و به تماشای بازی او بنشینند. بازی ای که قدرتمندانه و البته با ظرافتهایی خاص ارائه شده و خیلی ها را به اسکاری شدن لجر پس از مرگش مطمئن کرده است. مخصوصا در قسمتی که او دیالوگ حالا مشهور خود را بیان می کند :«چرا اینقدر جدی پسر؟»

به دور از تمام اتفاقاتی که فیلم قبل از اکران به صورت ناخواسته با آن مواجه شد شوالیه تاریکی خود فیلمی است که شخصیت جوکر را برجسته تر از بتمن یا بروس وین به نمایش می گذارد. بر جستگی که هم در شخصیت سازی فیلمنامه نویس و هم در اجرای اثر با تعامل نولان و لجر به چشم می خورد. شخصیتی عجیب و غریب و با ویژگی هایی خاص که کیتون در صحنه ای این ویژگی را اینگونه تفسیر می کند :«بعضی ها می خواهند فقط آتیش بازی راه بندازند». در«شوالیه تاریکی» دیگر برای دیدن بتمن نیست که به دیدن فیلم می نشینیم بلکه بتمن شخصیت قهرمان خود را از دست داده و این جوکر است که بیشتر از تمام شخصیتها ما را جذب خود می کند.

در ابتدای «شوالیه تاریكی» نمای زیبایی وجود دارد كه از بالا گرفته شده و بروس وین (كریستین بیل) را در ردای شاهانه بتمنی خود به تصویر می‌كشد. وی بر فراز یكی از آسمانخراش‌های گاتهام سیتی نشسته است و شهری را دید می‌زند كه محافظت از آن تنها هدف زندگی‌اش است. بروس سپس خیز برمی‌دارد، بال‌های خفاشی با‌شكوه خود را باز می‌كند و در دل تاریكی فرو می‌رود. مسیری كه بروس در همین ابتدای فیلم واردش می‌شود درست همان مسیری است كه كل فیلم «شوالیه تاریكی» به آن پا می‌گذارد. فیلمی كه سرانجامی جز هرج و مرج اخلاقی ندارد و تمامی شخصیت‌های اصلی‌اش را گرفتار تاریكی و ظلمت می‌كند. تعدادی از آنها خود را باز می‌یابند اما تعدادی هم هرگز موقعیت سابق‌شان را تجربه نمی‌كنند و گرفتار نیروی شری می‌شوند كه مانند عفونت كشنده‌ای دورن‌‌شان ریشه دوانده است. «شوالیه تاریكی» كریستوفر نولان دومین قسمت بازسازی وی از كامیك‌ بوك‌های DC است كه در وضعیتی قرار است سینما‌ها را به تسخیر خود درآورد كه چندی پیش شاهد اشتیاق و هیاهوی هواداران به فیلم‌های تابستانی اقتباس شده از كامیك بوك‌ها بوده‌ایم. «شوالیه تاریكی» پنجمین فیلمی است كه در تابستان امسال به نمایش درمی‌آید و مانند چهار فیلم قبلی بر اساس كامیك بوك تولید شده است كه البته از میان چهار فیلم قبلی تنها سه فیلم («مرد آهنی»،‌ «تحت تعقیب» و «پسرجهنمی2») فوق‌العاده و یا حداقل جذاب بوده‌اند («هالگ شگفت‌انگیز» چیز دندان‌گیری نبود). تابستان امسال یكی از خاطره انگیز‌ترین و بهترین تابستان‌های سینمایی خواهد شد چراكه پشت سر هم بلاك‌ باستر‌های سرگرم‌كننده به نمایش درمی‌آیند و فیلم نولان هم كه یكی از این بلاك باستر‌های تابستانی است كه در چارچوب این‌گونه فیلم‌ها ناامید‌كننده به نظر نمی‌رسد. «شوالیه تاریكی» به فرم این‌گونه فیلم‌ها وفادار است، قهرمانی متعهد و صحنه‌های تعقیب و گریز تماشایی دارد، از وجود شخصیت شرور جوكر با بازی هیث لجر كه نیشخندی همیشگی دارد سود می‌برد و ریخت و پاش بصری قابل‌توجهی را هم به تصویر می‌كشد. به عبارت دیگر به قول شكلات‌های مارك ریسز پیسز كه با تصویر بتمن به فروش می‌رسد «شوالیه تاریكی» یك فیلم فست‌فودی است. اما نولان در این فیلم نسبت به فیلم‌های قبلی برنامه‌ای براندازانه را پیشه خود كرده است تا شاهد باشد كه تماشاگران چگونه دست خود را داخل سوراخ موش می‌كنند و توسط نیروی شر گزیده می‌‌شوند. به همین دلیل «شوالیه تاریكی» به‌رغم استفاده از شوخی‌های اندك برای كاهش تنش فیلم به فراتر از تاریكی قدم می‌گذارد تا به فیلمی تبدیل شود كه به اندازه ذهن شخصیت جوكر سیاه و تیره است. اگر «بتمن آغاز می‌كند» صرفا یك قطعه موسیقایی پنج انگشتی بود فیلم جدید یك سمفونی كامل است. از طرف دیگر «شوالیه تاریكی» در بازاندیشی و پیشی گرفتن از منبع اقتباس بنجلش با فیلم «مگس»‌(1986) دیوید كراننبرگ قابل مقایسه است چراكه نولان مانند كراننبرگ منبع اقتباس بازاری و عامه‌پسند خود را به یك اثر شاعرانه تیره و تار تبدیل كرده است. همانطور كه فیلم كراننبرك در قالب داستان مردی كه در حال تبدیل شدن به یك حشره است استعاره‌ای از سرطان، ایدز و مرگ را به تصویر می‌كشید فیلم نولان در خلال صحنه‌های مبارزه و قهرمان‌بازی‌های بتمن هویت شخصیت‌هایش را به چالش می‌كشد. آیا پرسونای بتمن كه بروس وین بر دوش می‌كشد یك ماموریت است و یا ارمغانی جز رنج و مصیبت ندارد؟ شاید در میان شخصیت‌های فیلم تنها جوكر است كه فاقد پیچیدگی است و از هویت حقیقی خود خبر دارد: یك «مامور ایجاد آشوب». این شخصیت شرور توسط كریستوفر نولان و برادر فیلمنامه‌نویس‌اش جاناتان خلق شده و با بازی هیث لجر صورت خارجی به خود گرفته است با شخصیت‌های سادیست خوش بر و روی اكثر فیلم‌های اكشن تفاوت دارد و حتی با شومن كاربلدی همچون جك نیكلسون در «بتمن» (1989) تیم برتون هم قابل مقایسه نیست. بی‌تردید جوكر فیلم جدید یكی از نخاله‌‌های مسحور‌كننده تاریخ سینما است. ضرب و شتم و شكنجه در «شوالیه تاریكی» حضور بی‌پرده و مستمری دارد و مهم‌ترین عامل درجه PG-13 فیلم به شمار می‌رود (تنها در صورتی پسر 9 ساله‌تان را با خود به سینما ببرید كه فكر می‌كنید از تماشای كودكی هم سن و سال خودش در حالی كه از ترس می‌لرزد و توسط یك شخصیت سمپاتیك اسلحه‌ای به سرش نشانه رفته است لذت می‌برد!). اما نوجوانان و بزرگسالان بر خلاف كودكان فیلم را به چشم یك فیلم سهل و ساده و خوش ساخت می‌بینند كه ارزشی بیشتر از یك فیلم پرهزینه ندارد (بخشی از فیلم با تكنولوژی ایمكس فیلمبرداری شده است كه وضوح و عمق بیشتری به صحنه‌های اكشن می‌بخشد). «شوالیه تاریكی» از آن فیلم‌هایی است كه تنها وقتی شما را جذب خود می‌كند كه مدت‌ها از گفتن این جمله به خودتان گذشته باشد: «آه!‌ این فقط یك فیلم كامیك بوكی است».

سینما در سال های اخیر در عین این كه فیلم های ابرقهرمانی و به ظاهر غیرواقعی زیادی را ارائه كرده است، به سمت واقع گرایی در انتقال مفاهیم حركت كرده است. سری مرد عنكبوتی نشان دهنده ی این مسئله است. در قسمت اول مرد عنكبوتی تقریباً با یك فیلم ابرقهرمانی به معنای كلاسیك آن رو به رو هستیم. ولی در قسمت پایانی شرایط عوض شده است. مرد عنكبوتی تنها و ضعیف تر از قبل می شود. ولی اگر این تغییرات رخ داده در كاراكتر مرد عنكبوتی، تصنعی و سطحی به نظر می رسد، در شوالیه ی تاریكی هرگز این گونه نیست. شوالیه ی تاریكی چند سر و گردن از تمامی فیلم های ابرقهرمانی پیشینش بالاتر است. چرا كه تصویر دقیقی از جامعه ی جهانی ارائه می كند. تصویری كه به طرز عجیبی باورپذیر است.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/8-The-Dark-Knight/8-The-Dark-Knight/12-The-Dark-Knight.jpgشروع فیلم تقریباً شمه ای از شرایط جامعه و خود بتمن را نشان می دهد. به این صورت كه آرم بتمن از میان شعله های آتش پدیدار می شود. این مسئله نشان دهنده ی این است كه بتمن خود زاده ی این آتش افروخته شده در جامعه است و حال می خواهد به جنگ این آتش برود. در عین حال این مسئله را نیز به ما یادآوری می كند كه وجود بتمن وابسته به همین آتش افروخته است. اگر روزی این آتش وجود نداشته باشد، بتمنی هم متولد نخواهد شد. (همان طور كه در ادامه هم در این مورد بحث خواهیم نمود، یكی از مفاهیم مهم فیلم همین است كه چقدر در جامعه ی امروز، همه به هم وابسته اند. افرادی كه چه بسا در ظاهر هیچ گونه نزدیكی و ارتباطی میان آن ها مشاهده نمی شود).

فیلم با نمایی عمومی از شهر گاتهام و یك ساختمان تجاری عظیم آغاز می شود كه یكی از پنجره های آن می شكند. این صحنه چند تأثیر دارد. اولاً این كه در همان ابتدای فیلم تماشاگر را شوكه و وارد داستان می كند. در ضمن، این صحنه انگار شرح حال خود فیلم هم هست كه انگار می خواهد با شكستن نقاب بیرونی جامعه ی آمریكا (و جلوتر توضیح می دهیم كه اصلاً كل جهان)، نقاب های پنهان درونی جامعه را برای ما نمایان كند. اصلاً این صحنه انگار بیان گر شرایط جامعه ی پس از 11 سپتامبر است. پنجره ای می شكند و ما واقعیت ها را می بینیم. همان طور كه برجی فرو ریخت و بسیاری از درونیات انسان ها و مشكلات خفته و پنهان، آشكار شدند. سكانس سرقت بانك هم یكی از سكانس های كلیدی فیلم است. در این صحنه گویی تصویری از اجتماع خودمان را می بینیم. همه نقاب به صورت دارند و هر كس از دیگران فقط تا حدی استفاده می كند كه خودش می خواهد یا به او دستور داده شده است. پس از استفاده از آن فرد، او را می كشد. غافل از این كه فرد دیگری هم هست كه همین بلا را سر او خواهد آورد. یكی از دیالوگ های مهم فیلم در این سكانس بیان می شود. یكی از سارقین بانك رو به صاحبان و مشتریان بانك می گوید: "طبیعتاً نمی خواهیم با دستتان كاری به جز حفظ جانتان انجام دهید". این اصل تا پایان بر روند داستان تأثیر می گذارد و اصلاً بخش مهمی از فلسفه ی جوكر همین است. نمود این فلسفه را در انتهای این فیلم می بینیم. جایی كه جوكر مردم شهر را در دو كشتی حاوی مواد منفجره زندانی می كند و انتظار دارد مردم با دستانشان فقط جانشان را حفظ كنند. در حالی كه این كار در مقابل قانون و اخلاقیات قرار گرفته است. بگذریم.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/4-Pulp-Fiction/2/8-The-Dark-Knight/8-The-Dark-Knight/10-The-Dark-Knight.jpgنولان دنیای تیره و تاری را تصویر می كند كه قهرمانش بتمن است. یك انسان تنهای غمگین. در عوض جوكر كه در دیدگاه كلاسیك ضدقهرمان فیلم تلقی می شود، كاملاً بر خلاف بتمن پرشور و پر سر و صداست. شعار او هم – كه به نوعی جذاب ترین و تأثیرگذارترین جمله ی فیلم محسوب می شود – این است :" چرا اینقدر جدی؟" (Why so serious?) او همه چیز را غیرعادی می خواهد و بسیاری از خصوصیات یك آنارشیست را دارد. نه به خاطر هرج و مرج طلبی – كه معمولاً به اشتباه به آنارشیست ها منتسب می شود – بلكه به خاطرطرفداریش از بی قانونی ها و رهایی از تمامی قیود مرتبط با قانون. نولان سعی می كند به این احساسات رنگ جهان شمولی بزند. زمانی كه نمای عمومی هنگ كنگ را از بالا می بینیم، نوع آسمان خراشها و نورپردازی صحنه به گونه ای است كه شباهت زیادی به گاتهام دارد. بنابراین كاملاً قابل انتظار است كه درون آن هم مانند گاتهام باشد. بنابراین به راحتی می توان به شوالیه ی تاریكی به عنوان فیلمی نگاه كرد كه شرح حال تمام ما (یا حداقل اكثر ما) است. در هر جای دنیا كه باشیم.

نولان همچنین جامعه را مانند یك سیكل بسته به تصویر می كشد. چرخه ای كه در آن همه به هم وابسته اند. جوكر و بتمن دو قطب – به ظاهر – متضاد ماجرایند و به نظر می رسد كه از نظر شخصیتی و نوع تفكر، زمین تا آسمان با هم تفاوت دارند. ولی به طور كامل به هم وابسته اند. زندگی هیچ كدام بدون دیگری معنا ندارد. جوكر این مسئله را با زیركی درك می كند. ولی بتمن این را نمی فهمد (یا بهتر بگوییم، نمی خواهد بفهمد). جوكر به همین دلیل است كه در یك صحنه در بزرگراه می ایستد و از بتمن كه سوار بر بت موبایل با سرعت به سمت او می آید، می خواهد تا او را بكشد. چون می داند كه بتمن این كار را نخواهد كرد. بقیه ی مردم هم به همین شكل به هم وابسته اند. در صحنه ای از فیلم، شهردار شهر رو به هاروی دنت می گوید: "اگر همه ی خلافكارها را زندانی كنی، همه به دنبالت می افتند... سیاست مداران، خبرنگاران، پلیس ها و همه ی كسانی كه در این قضیه ضرر می كنند". می بینید؟ سیاست مداران، خبرنگارها، پلیس ها و خلافكارها همگی به هم وابسته اند.

مسئله ی مهم دیگر، اعتقاد و ایمان مردم به خوبی هاست. جوكر در تمام مدت فیلم سعی می كند به بتمن بفهماند كه هر قهرمانی قابلیت تبدیل به یك تبهكار را دارد. او این كار را با موفقیت تمام انجام می دهد. بدین شكل كه هاروی دنت را از شوالیه ی سفید به یك مرد دوچهره تبدیل میكند كه هدفی جز انتقام ندارد. عقیده ی دیگر جوكر این است كه ایمان و باور مردم به اعمال نیك، فقط تا زمانی دوام دارد كه مردم در شرایط بحرانی قرار نگرفته باشند. جوكر برای اثبات این حرف به بتمن، دست به آزمایش مرگباری می زند و مردم شهر را در دو كشتی گیر می اندازد و به هر كشتی مهلت می دهد تا كشتی مقابل را زودتر منفجر كند. در یكی از كشتی ها می بینیم كه اكثر افراد موافق منفجر كردن كشتی مقابل هستند، ولی كسی جرئت این كار را ندارد و سرانجام هیچ كدام از كشتی ها منفجر نمی شوند. بر خلاف عده ای كه این صحنه را بیش از اندازه خوشبینانه می دانند، به نظر من این سكانس به خوبی نشان دهنده ی واقعیت دنیای ماست. در شرایط بحرانی، اكثر ما حاضریم دیگران را فدای حفظ شرایط خودمان كنیم، ولی توان انجام این كار را نداریم. حتی همین ترس از انجام چنین جنایتی هم ممكن است اصلاً به خاطر عذاب وجدان و مسائلی نظیر آن نباشد. در بسیاری از موارد، ما از انجام دادن كارها به خاطر عواقبی كه برای ما دارد، هراسانیم. بنابراین می توان این فرض را هم وارد دانست كه اگر مردم یك كشتی، علی رغم موافقتشان با منفجر كردن كشتی مقابل، از انجام این كار شانه خالی می كنند، به خاطر عذاب وجدان نیست. به خاطر ترس است. نه ترس به خاطر وجدان. بلكه ترس به خاطر نگرانی از عواقب این كار. آن ها ممكن است به این فكر كنند كه بعدها كمتر كسی شرایط بحرانی این روز را به خاطر خواهد آورد. ولی اگر آن ها این كار را انجام دهند، همه به آن ها به چشم یك قاتل جانی نگاه خواهند كرد. پس ممكن است كسی آن ها را در اجتماع نپذیرد. ترس از این مسائل می توان عامل مهمی در عدم منفجر كردن كشتی مقابل باشد. بدین ترتیب می بینیم كه حتی در این شرایط هم نمی توان با قاطعیت گفت كه اخلاق گرایی بتمن بر آنارشیسم جوكر پیروز شده است. بتمن در این صحنه اصل ماجرا را نمی بیند و گمان می كند مردم شهر در كل با انفجار كشتی مقابل مخالف بوده اند و این مسئله را دلیلی بر شكست بتمن می داند. در حالی كه ما – كه اصل ماجرا را دیده ایم – می دانیم كه جوكر چندان هم بیراه نگفته است.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
درصورت بروز هرگونه مشکل و یا ارائه پیشنهاد و انتقاد، ما را از طریق لینک زیر در جریان بگذارید. باتشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 621
  • کل نظرات : 54
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 410
  • آی پی امروز : 92
  • آی پی دیروز : 126
  • بازدید امروز : 501
  • باردید دیروز : 233
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,337
  • بازدید ماه : 4,184
  • بازدید سال : 27,974
  • بازدید کلی : 1,138,679
  • کدهای اختصاصی
    جدول فروش فیلم ها
    فیلم (هفتــــــــگی) فروش
    Think Like a Man Too$29.2 M
    22 Jump Street$27.5 M
    Dragon 2 $24.7 M
    Jersey Boys$13.3 M