loading...
دانلود و نقد فیلم | اخبار سینمای جهان
admin بازدید : 3426 دوشنبه 05 تیر 1391 نظرات (0)

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/6/73-Chinatown/73-Chinatown/12-Chinatown.jpg

کارگردان :Roman Polanskihttp://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/6/73-Chinatown/73-Chinatown/12-Chinatown.jpg

نویسنده : Robert Towne

 

 

 

 

بازیگران: Jack Nicholson, Faye Dunaway ,John Huston

جوایز :

برنده اسکار:

بهترین فیلمنامه غیراقتباسی

نامزد اسکار:

بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین فیلمبرداری

خلاصه داستان :

جیک گیتس(جک نیکلسون) کارآگاه خصوصصی لوس آنجلسی،متخصص در امور افشای خیانت های زناشویی توسط زنی به نام خانوم مولوری استخدام می شود تا پرده از راز خیانت شوهر او بر دارد.آقای مولوری سرمهندس شرکت آب و برق لوس آنجلس که درگیر پروژه ای درباره ی سد سازی و آب رسانی در زمان قحطی است، توسط گیتس تعقیب می شود و به زودی چند عکس رسوا کننده ای که از او گرفته شده و نشانگر خیانتش بود، به طور اتفاقی در یکی دو روزنامه ی محلی چاپ می شود...اما خیلی زود خانوم مولوری واقعی (فی دوناوی) به این عمل کارآگاه اعتراض کرده و مشخص می شود همگی قربانی ماجرای راز الودی شدند که هدف اصلی آن بی آبرو کردن آقای مولوری بوده...جیک گیتس تصمیم می گیرد زن مرموزی که او را ابتدای ماجرا استخدام کرده بود پیدا کند اما با کشته شدن آقای مولوری داستان شکل دیگری به خود می گیرد...

Download Film

 

محله چینی ها فیلمی درخشان در فضای نوآر درباره ی یک کارآگاه کله شق است که پرده از فساد محله چینی ها در سال های دهه ی سی لس آنجلس برمی دارد.

در محله چینی ها با فیلمی درخشان روبه رو هستیم که نمونه ی اعلای یک نوآر دهه هفتادی است. فیلم محله چینی ها رازآلود، پرازسوء تفاهم، پنهان کاری و بازی است وشخصیت هایی که در پس چهره و اعمالشان واقعیات دیگری جز آنچه می بینیم نهفته است و به واقع آنی نیستند که نشان می دهند.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/6/73-Chinatown/73-Chinatown/16-Chinatown.jpgفیلم که در سال ۱۹۷۳ ساخته شده است، ادای دینی به نوآرهای دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ کرده است و به خاطر خلق فضاهای تیره و خفقان بار از روابط و فساد پشت پرده آن سالها و نیز ایجاد نوآوری های تکنیکی که در زمینه فیلم های نوآر داشته از آن به عنوان یکی از اولین نئو نوآرهای تاریخ سینما یاد می کنند. فیلمنامه رابرت تاونی بی نظیر بوده و از جزییات درخشان و پر و پیمانی برخوردار است. شخصیت پردازی جیک گیتس به شدت شخصیت به یاد ماندنی فیلیپ مارلو را در سری داستانهای کارآگاهی – جنایی ریموند چندلر تداعی می کند. اگر بخواهیم کمی دقت بیشتری به خرج دهیم خواهیم دید که فیلم به شدت از حال و هوای داستانهای ریموند چندلر تاسی گرفته است، با این وجود فیلمنامه مسیر استقلال خود را از زیر سایه این نوع داستانها با سربلندی می پیماید و بدل به یکی از ماندگارترین فیلمنامه های سه دهه اخیر سینمای هالیوود می شود.

غافلگیری داستانی در یک سوم نهایی فیلمنامه تماشاگر را میخکوب می کند. جایی که بیننده می فهمد معشوقه هالیس، خواهر و دختر اولین بوده است. در واقع این دختر نوجوان حاصل تجاوز پدر ( جان هیوستن ) به دختر ( فی داناوی ) است وبدین سبب علت دوری و تنفر اولین از پدر آشکار می شود و بیننده ناگزیر می گردد که از نظر دادن خود نسبت به شخصیت اولین، که به ظاهر تداعی کننده یک FEMME FATAL است، پشیمان شود و همراه با گیتس با او احساس همدردی نماید. کارگردانی رومن پولانسکی هم که همانند همیشه فوق العاده است، محلی برای ایراد نمی گذارد و با کمک طراحی صحنه بی نظیر و به یاد ماندنی ریچارد سیلبرت، که با استادی هر چه تمامتر فضای لس آنجلس دهه ۳۰ میلادی را بازسازی نموده است، چنان سکانسهایی را خلق می کند که تا سالیان سال در ذهن بیننده ی تشنه فیلم باقی می ماند. موسیقی جری گلداسمیت شنیدنی و با حس و حال فصول فیلم همخوانی دلپذیری دارد. فیلمبرداری جان آلونزو هم در نوع خود سبک بصری فوق العاده ای را به همراه دارد و بالاخص در فضاهای شب و تیره و تار مکانها خبر از وجود استادی توانا در پشت دوربین می دهد. بازی های فی داناوی و جان هیوستن بسیار خوب از کار در آمده است و نقشهای فرعی هم با انتخاب خوب بازیگران باعث دافعه نمی شود ؛ اما این نقش آفرینی حیرت انگیز جک نیکلسون است که همانند بسیاری از فیلمهایی که در آنها به ایفای نقش پرداخته، یک تنه بار پیشبرد داستانی فیلم را با استادی حیرت آوری به دوش می کشد و مثل همیشه با رعایت جزییات بازیگری و میمیک چهره، نقش کارآگاه جیک گیتس را به یکی از ماندگارترین شخصیتهای تاریخ سینما بدل می نماید. نیکلسون با بازی حیرت آور خود مردانگی، شجاعت، عشق و شکست را همزمان با هم به نمایش می گذارد. در میان فصول خوب و به یاد ماندنی فیلم جا دارد به صحنه ای که فی داناوی آن راز تکان دهنده را پس از ضرب و شتم از سوی نیکلسون برای او تعریف می نماید، اشاره کرد که از حیث دکوپاژ و ریتم و نیز بازی دو بازیگر اصلی به یکی از بهترین فصول فیلم بدل شده است. چهره نیکلسون در پایان فیلم و با آن زخم ماندگار بر روی بینی که به جسد غرق در خون فی داناوی نگاه می کند، برای همیشه در ذهن سینما دوستان باقی خواهد ماند.

سید فیلد درباره فیلم چنین می گوید: اولین بار که فیلم را دیدم؛ خسته، بی حال وفرسوده شدم. فیلمی بسیار سرد و فاصله انداز به نظر می رسید. دوباره که فیلم را دیدم احساس کردم فیلم خوبی است ولی چیز خاصی ندارد. بعد در یکی از کلاس هایم فیلمنامه را خواندم، کله پا شدم؛ شخصیت پردازی، سبک نگارش، حرکت و جاری شدن داستان بی نقص بود.

دیدگاه رابرت تاون (فیلمنامه نویس) در محله چینی ها این است که کسانی که نوع خاصی از تبهکاری را مثل قتل، سرقت، تجاوز یا آتش سوزی را انجام می دهند با زندان رفتن به سزای عمل خود می رسند؛ اما کسانی که علیه اجتماع مرتکب جرم می شوند غالباً مورد تفقّد قرار گرفته و نام آنها بر روی خیابان ها گذاشته می شود یا در سالن شهر به آنها مدال یا پلاک داده می شود.

فیلم پولانسکی تفاوت ساختاری مهمی با قالب داستان نوآر دارد. در داستان فقط خواننده است که غافلگیر میشود اما اینجا، گشایش راز آخر فیلم حتی جک نیکلسون را هم در امان نمیگذارد! با این همه فیلم فقط فیلمی که به ژانر نوآر آن هم در سالهای حقارتش آبرو ببخشد نیست. اگر سناریو پر از ظرافتهای کاراگاهی است، از این سمت طراحی صحنه تمام تلاشش را در بازآفرینی حال و هوای دهه سی می کند و یا موسیقی گلد اسمیت هم گمانم بیشتر به جنبه های رومانتیک فیلم نظر دارد. از سوی دیگر، بازی های فیلم هم چشمگیر است؛ حتی جان هیوستن كه پا به سن گذاشته است.

فیلم در رشته های بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین فیلمبرداری کاندید جایزه اسکار شده بود و این جایزه را برای بهترین فیلمنامه اوریژینال از آن خود کرده بود. شاید اگر " محله چینی ها " همزمان با پدر خوانده ۲( شاهکار فراموش نشدنی فرانسیس فورد کاپولا ) اکران نمی شد و در رقابت با آن برای کسب جوایز اسکار قرار نمی گرفت، در بسیاری از رشته های کاندید شده مجسمه طلایی اسکار را می ربود. البته فیلم در مراسم گلدن گلوب سال ۱۹۷۴ موفق به کسب جوایز بهترین فیلم درام، بهترین کارگردان، بهترین بازیگر نقش اول مرد درام و بهترین فیلمنامه شد. جک نیکلسون در همان سال برای محله چینی ها جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را از سوی منتقدان فیلم نیویورک دریافت نمود. در هر صورت، فارغ از جوایز، این خود فیلمها هستند که باقی می مانند و در این بین " محله چینی ها " یکی از ماندگارترین فیلمهای دهه های اخیر سینما می باشد که هوادارن بیشماری دارد و به نوعی به یک فیلم کالت برای بسیاری از سینما دوستان بدل گشته است.

 

منبع: هنر سینما

نظریه " مرگ مولف " در مورد آثار پولانسکی، نه تنها ما را از درک و ارتباط با آثارش دور می کند که چه بسا، ارزش شاهکارش " محله چینی ها " را در حد یک نوآر ساده اما جذاب هالیوودی تنزل می دهد. پولانسکی ناظر انحطاط تمدن بشری نیست که خود، هم در قامت یک قربانی و هم در قالب یک بازیگر در چنین سقوطی نقش ایفا می کند و روایت صادقانه اش، می تواند مبتنی بر تجربه زیستی وحشتناکش باشد. " محله چینی ها " بهترین مصداق برای روایت انحطاط و فروپاشی است. شب نشینان جهنم تنها قربانیان آتش سوزانش نیستند که برافروزندگان این آتش نیز هستند.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/6/73-Chinatown/73-Chinatown/15-Chinatown.jpgداستان " محله چینی ها " در لوس آنجلس می گذرد و قصه تاثیر گرفته از ماجرای " کم آبی و خشکسالی " دهه هفتاد است و رسوایی هایی که در نتیجه آن گریبان مسوولین ایالتی را گرفت.قهرمان فیلم، گیتس، کارآگاهی خصوصی است که می فهمیم عضو کنار گذاشته شده پلیس است که در گذشته در " محله چینی ها " خدمت می کرده است. در سکانس افتتاحیه فیلم با گیتسی آشنا می شویم که با چشمانی شرور ( نقشی که شاید تنها از عهده نیکلسون بر می آمد ) و شخصیتی سرکش، مشغول صحبت با یکی از مراجعینش است. او به مراجعش که گویا به او بدهکار است، دلداری می دهد و خیالش را راحت می کند که برای گرفتن دنیش عجله ای ندارد. صحبت کردن درباره ماهی ها قرار است تا هم ما را آماده وارد شدن به بحران کم آبی که گره اصلی درام است کند و هم ذهن هایی را آماده برداشت تمثیلی از قصه کند.( فیلمنامه " محله چینیها " بی گمان از استادانه ترین آثار تاریخ سینماست که به بهترین شکلی شخصیت ها را درگیر گره های داستان می کند و مخاطب را همراه با قهرمان در پیچ و تاب موقعیتهای تراژیک قصه رها می سازد ) .

در همان سکانس ابتدایی در برخورد گیتس با زنی که خود را زن مالروی معرفی می کند و قصد کشف رابطه شوهرش با زنی دیگر را دارد، گیتس از دیالوگی کلیدی استفاده می کند که شاید کلید درک تراژدی فیلم باشد: " همیشه دانستن حقیت لازم نیست، میتونه خیلی سودمند نباشه. " این آغاز چالش و درگیری گیتیس با " محله چینیهاست ". گیتیس کارآگاهی است که اگرچه چنین نصیحتی را به زن جوان می کند اما خود توانایی عبور از کنار حقیقت را ندارد. شخصیت سرکش گیتیس که تشنه کشف کردن و مواجهه با معماهاست، در طول فیلم در حکم بنزین این قصه رفتار می کند و فیلم روایت فاجعه ایست که ناشی از وارد شدن گیتیس به تونل هولناک حقیقت است. محله چینیها در لوس آنجلس به عنوان یکی از جرم خیز ترین و خطرناک ترین محله ها شناخته می شود و در طول فیلم، قرار است متوجه شویم که اتفاقا کم ترین نقش را در ساختن فجایع، شهروندان چینی بر عده دارند. آنها تنها پیاده نظام وقوع فجایع هستند که فقط نظاره گرند و همزمان قربانی. به این شکل ما توانایی تسری دادن " محله چینی ها " به کلیت جامعه ای را پیدا می کنیم که گیتیس بناست تا حقیقتش را کشف کند. اهمیت این دیالوگ، در سکانس انتهایی فیلم مشخص می شود، هنگامی که نواه کراس، سیاه ترین شخصیت فیلم به او دقیقا همین جمله را یاد آوری می کند. نواه کراس انسانی است که در عین حال که به واسطه ثروت و مقام و جایگاه اجتماعی اش، از قدرتی بی همتا برخوردار شده، تمامی شاخص های انسانی از نظر اخلاقی سقوط کرده را داراست. او که نمایندگان و مقامات ایالتی، پلیس، لمپن ها و زورگیرها و بسیاری از منابع مالی شهر را داراست، سیاه ترین عنصر این تراژدی است. او نماد خواهش گری بی حد و حصر انسان است که اخلاق را کنار زده و بی محابا، میخواهد و می خواهد. او به دخترش تجاوز می کند، داماد دخترش را برای " سود بیشتر در آینده ای که شاید خود نیز نباشد " می کشد، نوه اش را نیز برای همخوابگی می خواهد و زمین های بایر شهر را نیز نمیخواهد که از دست بدهد. او نه به سالمندان رحم می کند و نه به دختران خردسال. او " آب " را می خواهد که مایه حیات است و شریان های حیات بشری را از این طریق در دست می گیرد. ماهی ها بر اثر کم آبی خواهند مرد. زمینها جز زمینهای او یک به یک بایر خواهند شد. رودخانه از جاری شدن بازخواهد ماند و او در ازایش آبی شور را در خدمت مردم شهر قرار خواهد داد و بدین وسیله، با ژستی مصلحانه جایگاه اجتماعی خود را نیز ارتقا می بخشد. دیالوگ باغبان چینی در خانه مالروی که به گیتیس گوشزد می کند که " آب شور برای رشد چمنها مضر است " را اگر با تجاوز به دختران هنوز پخته نشده ارتباط دهیم، کلید درک بخش دیگری از این فاجعه را درک خواهیم کرد.

گیتیس در طول قصه، با نزدیک تر شدن به حقیقت، هر لحظه بیش از قبل خود را در خطر حس می کند. او به هشدار ها توجهی نمی کند و پیش می رود. لبخند جسورانه گیتیس تا انتهای فیلم با او همراه است و دست از لجبازی با موانع بر نمی دارد. وقتی که اولین نشانه های کشف معما را در صحنه ای که گیتیس شبانه و در حوالی کانالها متوجه خرابکاری عده ای که آب شهر را دور میریزند می بینیم، این خود پولانسکی است که در قامت یک شرور مزدور ظاهر شده و با چاقویی بینی او را خراش می دهد تا گیتیس " وقتی نفس می کشد درد را فراموش نکند " . درد دانستن حقیقت را و این هولناک ترین وصفی است که برای زندگی در محله چینی ها برای کسی که از حقیقت آگاه شده، می توان به کار برد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/6/73-Chinatown/73-Chinatown/14-Chinatown.jpgبعد از این که رابطه عاطفی بین گیتیس و اویلین مولری ( فی داناوی ) شکل میگیرد، ما تازه به گوشه هایی از گذشته پر رمز و راز گیتیس پی می بریم. آنگاه که روی تخت خواب دو نفره، گیتیس از تجربه تلخش در محله چینی ها می گوید . وقتی گیتیس می گوید " کسی رو دوست داشتم و خواستم کمکش کنم، اما نشد " مخاطبی که برای اولین بار فیلم را تماشا می کند، می تواند حدس بزند که چه چیزی انتظار عشق آن ها را می کشد. قرار نیست در محله چینی ها بود به انسانها کمک کرد، در شرایطی آن چنان به هم گره خورده و پیچیده که کمک کردن به انسانها باعث نابودیشان می شود، گیتیس دوباره امیدوارانه برای جنگ با شرایط، عزمش را جزم کرده است. در سکانس بعدی، گیتیس متوجه ماجرایی می شود که او را به این نتیجه رسانده است که اویلین به او رو دست زده است و او را فریب داده است. گریه اویلین هم تاثیری ندارد، اویلین نمی تواند واقعیت وحشتناک را به گیتیس بگوید و تنها گریه می کند و روی فرمان می افتد تا صدای بوق اتوموبیل ما را به سکانس بعدی پیوند دهد. گیتیس سرخورده می شود و تصمیم می گیرد از کنار ماجرا بگذرد و بیشتر ازاین برای خودش دردسر درست نکند، تا این که پولانسکی ضربه نهایی اش را به مخاطب می زند. بی گمان سکانس درگیری گیتیس با اویلین یکی از خارق العاده ترین سکانسهای تمامی آثار پولانسکی و شاید دهه هفتاد سینمای آمریکاست. گیتیس به هر طرف صورت اویلین که سیلی می زند، اویلین نیمی از حقیقت را می گوید. دخترم، خواهرم، دخترم، خواهرم......... و این هولناک ترین تصویر محله چینی ها این گونه رقم می خورد. گیتیس این بار خنده اش را فراموش کرده است. بازی ماندگار نیکلسون تغییرات درونی گیتیس را فوق العاده به مخاطب القا می کند. او آخرین زورهایش را می زند و آن سکانس پایانی، یکی از بهترین پایان بندی های تاریخ سینمای آمریکا را رقم می زند. صدای ممتد بوق........... آن نگاه چند ثانیه ای عجیب گیتیس به جنازه کسی که قرار بود نجاتش دهد، کسی که دوستش داشت و تکرار فاجعه......... شهروندان چینی که به فاجعه نگاه می کنند و تنها نگاه می کنند و با تذکری متفرق می شوند...... گریه های دختر اویلین که در دستان حبیث کراس جای گرفته است و تهدید پلیس...... و جمله ای که فاجعه را تمام می کند. " بریم، فراموش میکنی گیتیس، اینجا محله چینیهاست "

پولانسکی مولف صادقی است. او هم می تواند کراس باشد و هم می تواند گیتیس باشد. او با گوشت و پوستش محله چینیها را درک کرده، از اردوگاه های نازیها و مفعول شدن در آنجا، دیدن جنازه تکه تکه شده همسرش در خانه و در انتها تجاوز کردن و فاعل شدن... شاید سرنوشت گیتیس هم چنین بود

پس نوشت: اگر پولانسکی جامعه آمریکای دهه هفتاد را این طور بی رحمانه نقد می کند و چنین تصویر سیاهی از آن ارائه می دهد، عده ای می توانند انتقاد کنند که این کل ماجرا نیست، این کل حقیقت نیست، این پایان سیاه متعلق به آن ساختار نیست ، اما مخاطب او در این گوشه از جهان، می تواند با گوشت و پوست و استخوانش تا اعماق محله چینی ها را درک کند.

 

نویسنده: البرز زاهدی

منبع: دیوانه ای در قفس

خلاصه داستان: سال 1937- لوس آنجلس - زنی به ج.ج. گیتس کاراگاه خصوصی مسائل خانوادگی مراجعه میکند و مدعی میشود که همسرش هالیس مال ری رییس منابع آب شهر با دختر جوانی رابطه دارد. وقتی این رابطه رسوا افشا می شود و هالیس به قتل میرسد گیتس برای پی گیری ماجرا کنجکاوی بیشترینشان میدهد. هرچند ستوان اسکوبار که زمانی باهم در محله چینی ها همکار بودند او را از این پرونده برحذر میدارد. گیتس پی می برد که اولین مال ری همسر هالیس دختر نوآکراس شریک سابق هالیس و طراح سد شهر است. گیتس ارتباط صمیمانه تری با اولین پیدا میکند و شبی پس از تعقیب او پی می برد که اولین دختری را که با همسرش رابا همسرش رابطه داشته را زندانی کرده است.گیتس به اولین مظنون میشود.اما اولین اعتراف میکند که دخترک زندانی خواهر و دخترش است. گراس تایید میکند که همه این جنایت ها ( هتک حرمت دختر خودش – فرستادن زنی که ابتدا به گیتس مراجعه کرده و مدعی شده همسر هالیس است و کشتن هالیس )زیر سر او بوده و گیتس را تهدید و ناچار به نشان دادن مخفیگاه اولین در محله چینی ها میکند...

 

1http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/6/73-Chinatown/73-Chinatown/13-Chinatown.jpg- فیلم سینمایی محله چینی ها هنوز هم پس از گذشت سی و پنج سال از زمان ساختش جذاب و دیدنی است و به نظر نمیرسد که گذشت زمان اندکی از این جذابیت و مقبولیت آن بکاهد. این فیلم یکی از بهترین فیلمهای دهه هفتاد تاریخ سینما و از تحسین برانگیزترین و ستایش شده ترین فیلمهای کارگردان لهستانی تبار مقیم پاریس: رومن پولانسکی محسوب میشود. کارگردان هفتاد و شش ساله ای که در حال حاضر به جهت یک پرونده حقوقی قدیمی در بازداشت خانگی دولت سوییس قرار دارد!

2- رومن پولانسکی این اثر ارزنده را در 1974 در سن چهل و یک سالگی در آمریکا ساخت در حالی که سه سال بعد به جهت تعدی به یک دختر سیزده ساله در یک پارتی در منزل جک نیکلسون از آمریکا متواری بود و در این مدت در پاریس زندگی میکرد! محله چینی ها آخرین فیلم سینماییست که رومن پولانسکی در آمریکا ساخت.این فیلم هشتمین اثر پولانسکی در مقام کارگردان است.

3- فیلم محله چینی ها برای پولانسکی یک موفقیت عظیم بود. این فیلم پلیسی جنایی که داستانش در دهه سی آمریکا میگذرد در مجموع کاندیدای ده جایزه اسکار بود که البته در سالی که اکثر جوایز اصلی نصیب پدر خوانده دو فرانسیس فورد کاپولا شده بود تنها توانست بابت فیلمنامه اورژینال یک اسکار را نصیب سناریست این فیلم رابرت تاونی کند. این فیلم کاندید بهترین فیلم- بهترین کارگردانی – بهترین بازیگر نقش اول مرد و زن- بهترین فیلمبرداری – بهترین موسیقی متن فیلم- بهترین تدوین و بهترین صداگذاری گردید.همچنین در مراسم جوایز گلدون گلاب که قبل از مراسم اسشکار برگزار میشود این فیلم به عنوان بهترین فیلم درام- رومن پولانسکی به عنوان بهترین کارگردان – جک نیکلسون به عنوان بهترین بازیگر مرد نقش اول درام و رابرت تاونی برنده بهترین سناریست را نصیب خویش ساخت. محله چینی ها یکی از ده فیلم برتر سال 1974 به انتخاب مجله تایم بودنیز منتقدان فیلم نیویورک بازی زیبای جک نیکلسون را به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد سال 1974 انتخاب کردند.

4- رومن پولانسکی در فیلم محله چینی ها در اوج و قله کارگردانی قرار داشت. کارگردانی که با ظرافت و هوشیاری بسیار توانست یک داستان جنایی – معمایی را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد. و در این میان فیلمنامه پیچیده و پر رمز و راز رابرت تاونی در دستان چیره دست پولانسکی به خوبی ورز داده میشود. پولانسکی همانگونه که داستان را پیش میبرد به همان ترتیب بیننده هم پا به پای کاراکترهای فیلم به پیش میروند و به هیچ وجه چیزی بیشتر از ماجرا خبر ندارند این مسئله باعث گردیده که شوک داستان همزمان هم برای بیننده و هم قهرمان داستان روی میدهد و تاثیر گذاری فیلم دو چندان میشود. رومن پولانسکی از جمله کارگردانان تاثیر گذار تاریخ سینماست که اصولن مایل به ساخت فیلم در همه ژانرهای سینماییست و خود را به یک ژانر خاص محدود نمیکندو معمولا هم از ساخت این آثار موفق و سربلند فارغ میگردد. و محله چینی ها هم به عنوان یک فیلم در ژانر پلیسی جنایی از موفقترین آثار این ژانر به شمار میرود.

5-طراحی صحنه این فیلم یکی از امتیازهای اصلی در موفقیت فیلم محسوب میشود به گونه ای که فضای دهه سی آن زمان آمریکا به خوبی به بیننده القاء میشود.. شهر لس آنجلس به عنوان مکانی که داستان در آن اتفاق می افتد به خوبی به تصویر کشیده شده است. در این فیلم به حدی شهر خوب و مناسب پرداخت شده که برای خود یک شخصیت و موجودیت فردی پیدا میکند شهری که در این فیلم ما از لس آنجلس میبینیم شهری است تشنه و سوزان و کم آب با سدهایی که در اطراف آن زده شده. شهری پر از اتفاقات ناخوشایند و جنایت و قتل و فریب و خیانت. شهری با پلیسهای اهل زد و بند و مسئولان شهری که پشت پرده کارها میکنند! دنیای فیلم محله چینی ها پر از رازهای پنهان و کشفهای مخوف است!

6- محله چینی ها یکی از بهترین بازیها را دارد و چیزی که به فیلم ابهت و عظمت داده فارغ از کارگردانی و فیلمنامه چند فقره بازی های درست و حسابی و جانانه است. جک نیکلسون با بازی کنترل نشده و خاص خود در نقش کاراگاه گیتس به خوبی خود را در دل تماشاگران و علاقمندانش جای داده است. نیکلسون با بازی در محله چینی ها به خوبی در نقش کاراگاه خصوصی مسائل خانوادگی که سرش حسابی برای دردسردرد میکند! جک نیکلسون یکی از بازیگران با سواد و خلاق تاریخ سینماست که در طول نزدیک چهل سال بازیگری در سینما طیف بسیار متفاوتی از نقشهای شاخص تاریخ سینما را بازی کرده است که هر کدام از این نقشها از بهترین نقش آفرینیهای تاریخ سینما محسوب میشوند. جک نیکلسون نقش این کاراگاه سمج و حقیقت یاب را آنچنان قدرتمندانه و محکم بازی کرده که تماشاگر تا مدتها به این نقش فکر خواهد کرد. نقش کاراگاه گیتس برای او نیز از جذابترین نقشهایش بود به گونه ای که در 1991 خود او شضخصا قسمت دوم محله چینی ها را با عنوان دو تا جیک میسازد و بار دیگر در این نقش فرو میرود.نقش جک نیکلسون در این فیلم دارای یکی از ویژگیهای خاص بازیگری او نیز هست. بازی در نقش آدمهایی با خصوصیت اخلاقی خاص: عصبی و پرخاشگر و عاصی و البته حقیقت طلب. هنوز صحنه ای که کاراگاه گیتس میخواهد حقیقت را از زبان اولین همسر هالیس درباره دختری که در خانه اش زندانی کرده بداند دیدنی است. جایی که کاراگاه با زدن سه سیلی از اولین اعتراف میگیرد! جک نیکلسون از بازیگرانی بود که آنچنان به زیبایی چهره اهمییت نمیداد و عقیده داشت که این شخصیت پردازی درست و مناسب است که به بازیگر زیبایی میبخشد ونه چهره و رخسار زیبا. او خیلی زود در جوانی موهای سرش ریخت و به طاسی گرایید ولی هرگز برای این رفع کم موییش چاره ای نکرد و در اکثر فیلمهای مطرحش با همان چهره اش به ایفای نقش میپرداخت. جک نیکلسون آنچنان نسبت به زیبایی چهره بی تفاوت بود که در فیلم محله چینی ها در زمان زیادی از فیلم با بینی پانسمان شده ( که توسط تبهکاری بریده شده بود) در فیلم ظاهر شد. این در حالی بود که اکثر بازیگران مشهور هالیوود از ایفای نقش با چهره های دمده و ناجور دوری میجستند.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/6/73-Chinatown/73-Chinatown/10-Chinatown.jpgبازی فی داناوی که تا آن زمان با بازی در نقش بانی در فیلم شاهکار بانی و کلاید آرتور پن ( 1972 ) بازیگر مشهور و محبوبی بود هم دیدنی است. زنی در ابتدا مرموز که در پایان میفهمیم که قربانی خواسته های نامعقول پدرش شده است. حضور کارگردان نام آور سینمای جهان: جان هیوستون در نقش پدر اولین که نقش منفی فیلم بود هرچند که حضوری اندک داشت ولی یکی از به یادماندنی ترین نقشهاست. شاید کمتر کسی بداند که کارگردان چند فیلم شاهکار تاریخ سینما مانند: شاهین مالت- آفریکن کویین و کنچ های سیه را مادره و.. است. بازی کوتاه رومن پولانسکی در نقش یک تبهکار که بینی جک نیکلسون را با چاقو میبرد هم که دیگر جای خود دارد! پولانسکی هم مانند آلفرد هیچکاک حضوری لحظه ای بر پرده سینما طلب میکند!

7- در تاریخ سینمای جهان در ژانر سینمای پلیسی – معمایی در دهه های گذشته آثار شایسته بسیاری خلق شدو آنچه اهمیت فیلم محله چینی ها را بالا میبرد این است که این فیلم یک اوج دیگریست در این ژانر محبوب در دهه هفتادی که تاحدودی دچار افت گردیده بود. محله چینی ها ثابت کرد که این ژانر میتواند دوباره محبوب باشدو موفق.

8- محله چینی ها را باید دید چرا که پر از لحظه های ناب تصویر و روایت است. پر است از بازیهای درخشان و جذاب. یک سینمای روایتگر اصیل که داستان جذابش را به زیبایی هرچه تمامتر روایت میکند و لحظه ای ترا به حال خود رها نمیسازد. سینمایی که بیش از پیش قدرت سینما را به مخاطب خود نشان میدهد. این فیلم را باید دید و از آن لذت برد.

 

نویسنده: ساسان عادلی

منبع: سی و پنج سالگی

 

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
درصورت بروز هرگونه مشکل و یا ارائه پیشنهاد و انتقاد، ما را از طریق لینک زیر در جریان بگذارید. باتشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 621
  • کل نظرات : 54
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 410
  • آی پی امروز : 87
  • آی پی دیروز : 126
  • بازدید امروز : 339
  • باردید دیروز : 233
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,175
  • بازدید ماه : 4,022
  • بازدید سال : 27,812
  • بازدید کلی : 1,138,517
  • کدهای اختصاصی
    جدول فروش فیلم ها
    فیلم (هفتــــــــگی) فروش
    Think Like a Man Too$29.2 M
    22 Jump Street$27.5 M
    Dragon 2 $24.7 M
    Jersey Boys$13.3 M