loading...
دانلود و نقد فیلم | اخبار سینمای جهان
admin بازدید : 1345 چهارشنبه 04 مرداد 1391 نظرات (0)

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/81-Full-Metal-Jacket/81-Full-Metal-Jacket/28-Full-Metal-Jacket.jpg

کارگردان : Stanley Kubrick 

نویسنده : Gustav Hasford

بازیگران: Matthew Modine, R. Lee Ermey ,Vincent D'Onofrio

جوایز :

برنده اسکار:

-

نامزد اسکار:

بهترین فیلمنامه اقتباسی برای استنلی كوبریك، مایكل هر، گوستاو هزفورد

خلاصه داستان :

در هنگامه جنگ ویتنام، شاهد دو بخش مرتبط از یک داستان هستیم. در بخش اول نحوه آماده سازی سربازان در یکی از واحدهای نیروی دریایی آمریکا را می بینیم که در آنجا سرباز جوکر (متیو مودین) به همراه عده ای دیگر و یک سرباز چاق و دست و پا چلفتی به نام سرباز پایل (وینسنت دآنوفریو) زیر نظر مامور آموزش نظامی سختگیری به نام سرگرد هارتمن (لی ارمی) آموزش می بینند. در بخش دوم همراه با سربازان آمریکایی به درون جنگ ویتنام می رویم...

 

DOWNLOAD FILM 

«غلاف تمام فلزی فیلمی است درخشان از استنلی كوبریك درباره جنگ ویتنام و از دو بخش اصلی تشكیل شده است. در قسمت اول فیلم شاهد آموزش سربازان آمریكایی در اردوگاه‌های آموزشی هستیم. جایی كه آنها زیر بدترین و سنگین‌ترین فشارهای روحی و جسمی قرار می‌گیرند تا از آنان مردانی قاتل درست شود؛ قاتلانی بی‌هیچ حسی از ترحم. در این قسمت فیلم شاهد سختی‌های تمرین و سختگیری‌های مربی‌های آموزشی هستیم؛ تمرینات و آموزش‌هایی كه در روح و روان سربازان تاثیر زیادی دارد. تا آنجا كه پایان این قسمت از فیلم بسیار تراژیك بوده و با مشاهده اتفاق نهایی كه در این قسمت فیلم در اردوگاه می‌افتد بیننده بشدت تحت تاثیر قرار گرفته و شوك‌زده می‌شود.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/81-Full-Metal-Jacket/81-Full-Metal-Jacket/13-Full-Metal-Jacket.jpgقسمت دوم فیلم در خط مقدم می‌گذرد. جایی كه حالا سربازان آموزش دیده باید با جنگ واقعی روبه‌رو شوند. جنگی كه هرچند برای آن آمادگی پیدا كرده بودند ولی به هر حال چیزی فرای تصورات قبلی آنهاست. در اینجا علاوه بر جنگ واقع در میدان‌های خط مقدم، جنگی درونی هم در وجود سربازان صورت می‌گیرد. جنگی برای انتخاب بین خوب یا بد، جنگی برای فهمیدن مفهوم خوب یا بد.

در این فیلم تردید شركت در جنگ ویتنام به شكل‌های مختلف تصویر شده است. درصحنه‌ای كه در ویتنام حضور دارند، سربازی حضورشان در این كشور را اشتباه می‌دانند و سرباز دیگر در جواب می‌گوید كه این هم یك جور تجارت است و ناراحت نباش.

در صحنه‌ای دیگر فیلم غلاف تمام فلزی، وقتی گروه مستند ساز از آنها در حال گزارش گرفتن است، بعضی از سربازها با نا امیدی و یاس درباره حضورشان در ویتنام صحبت می‌كنند و این‌كه نباید در اینجا حضور داشته باشند. این در حالی است كه در فیلم‌های جدید جنگی به‌گونه‌ای سربازان آمریكایی به تصویر كشیده می‌شوند كه با یقین به هدفی متعالی در جنگ حضور دارند و از آمدن خود پشیمان نیستند كه هیچ، حتی احساس افتخار و غرور هم می‌كنند. اما وقتی حقیقت حاكم بر سربازان آمریكایی در خبر‌ها جستجو می‌كنیم، چیزی جز این به دست نمی‌آید كه سربازان آمریكایی بیشترین مشكلات روحی و روانی را دارند و وقتی از جنگ برمی‌گردند، بسیاری از آنها دچار افسردگی می‌شوند. تجاوز و بی‌اخلاقی‌هایی كه روزبه‌روز در ارتش آمریكا بیشتر می‌شود و تبدیل به معضلی شده است، سربازانی كه بسیاری از آنها خواهان پایان دادن به جنگ‌ها و بازگشت به خانه خود هستند.»

 

سوره سینما:

«کوبریک با وجود هنر و مهارت فراوانی كه در عرصه سینما داشت، فیلم سازی كم كار و یا به اصطلاح گزیده كار بود و در اواخر دوران کاری اش کم کارتر هم شد. او در سال 1987، فیلم جنجالی و تحسین برانگیز غلاف تمام فلزی را ساخت.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/81-Full-Metal-Jacket/81-Full-Metal-Jacket/12-Full-Metal-Jacket.jpgغلاف تمام فلزی، فیلم ماقبل آخر استاد فقید کمال گرا و منزوی سینمای آمریکا، فقط اثری درباره ی جنگ ویتنام نیست. استنلی کوبریک در این فیلم هم مانند بیشتر آثارش به درون ضمیر انسان نقب می زند و هر فیلم را تبدیل به پژوهشی روان کاوانه می کند. غلاف تمام فلزی یک دهه پس از فروکش کردن موج فیلمهای مربوط به جنگ ویتنام ساخته شد تا اثری باشد درباره ی جنگ به مفهوم عام، درباره ی میلیتاریسم و ذات خشونت، و درباره ی اینکه خشونت پروران،خود قربانی خشونت می شوند؛ ضمن آنکه فیلم از مایه های سیاسی و اجتماعی نیز بی بهره نیست.

غلاف تمام فلزی، روایتی تلخ و گزنده از جنگ ویتنام بود. در یك پایگاه آموزشی، تعدادی از جوانان آمریكایی مشغول یادگیری تك تیراندازی هستند و برای اعزام به جبهه آماده می شوند. فرمانده آنها مردی روانی و شدیدا خشونت طلب است، او بیش از آنكه در پی آموزش فنون نظامی باشد در پی آموزش خشونت و نفرت است و این روحیه را مهم ترین سلاح در زمان جنگ می داند. سربازان كه زیر فشاری شدید و خرد كننده قرار دارند، برای اولین بار آموزه های خود را بر سر یكی از هم گروهی های خود كه از بقیه كند تر است خالی می كنند. سرباز نگون بخت این شرایط غیر انسانی را تاب نمی آورد و در نهایت در یك حالت روانی بعد از كشتن فرمانده، مغز خود را نیز متلاشی می كند. در بخش دوم سربازان آموزش دیده به میدان های جنگ در ویتنام اعزام می شوند ودر یك موقعیت واقعی هر آنچه در چنته دارند رو می كنند، این در حالی است كه سربازان دشمن نیز لبریز از حس نفرت در پی انتقام گیری به هر شكل هستند. فیلم آشکارا انتقادی بود به تزریق روحیه وحشی گری و جنگ طلبی به سربازان بیچاره آمریکایی و تبدیل کردن آنها به حیوانات دست آموز. جالب آنكه این فیلم با وجود برخورداری از فضایی به شدت تلخ و عصبی كننده، در سراسر فیلم طنز خاص كوبریك را نیز در خود دارد. شروع فیلم حتی به گونه ای نوید یك فیلم كمدی درباره جنگ را می دهد، اما رفته رفته ماهیت واقعی خود را آشكار می كند و در چرخشی عصبی كننده، تماشاگر را به شدت درگیر می كند.

فیلم غلاف تمام فلزی ساختاری محكم و قدرتمند دارد. كارگردانی فیلم به وی‍ژه صحنه های جنگ به شدت واقعی، تاثیرگزار و هنرمندانه است.

این فیلم با گذشت 20 سال هنوز یكی از نمونه ای ترین فیلم ها در گونه سینمای جنگی است و به نوعی معیاری است برای فیلم های جنگی بعد از خود.»

 

منابع: روزنامه جام جم، سوره سینما

*****************************

 

 

 

3- نگاهی به فیلم غلاف تمام فلزی (www2006)

 

غلاف تمام فلزی ماجرایی تلخ و گزنده را در خلال جنگ ویتنام و در یک پایگاه آموزش تفنگداران نیروی دریایی ارتش آمریکا و بعد از آن در میدانهای جنگ در ویتنام روایت میکرد. فیلم انتقادی به تزریق روحیه وحشیگری و جنگطلبی به سربازان بیچاره آمریکایی و تبدیل کردن آنها به حیوانات دست آموز است …

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/81-Full-Metal-Jacket/81-Full-Metal-Jacket/11-Full-Metal-Jacket.jpgبا وجودی كه تنها 25 سال از زمان ساخت فیلم می گذرد غلاف تمام فلزی دیگر به فیلمی كاملا ً كلاسیك بدل شده است. این فیلم را میتوان به دو اپیزود کلی تقسیم کرد ؛ مستقل از هم ولی مربوط به هم. بخش اول فیلم اختصاص دارد به تربیت نیروهای نظامی ارتش امریکا و بخش دوم استفاده از این نیروها در جنگ ( و در اینجا جنگ ویتنام ). در هر دو بخش میتوان ردپای نگاه انتقادی کوبریک را دید. در اپیزود اول، برخورد فرمانده جوخه ( گروهان ) با افرادش و تلاش آنها برای در قالب قرار گرفتن نشان میدهد. تاکید او بر تبدیل افرادش به انسانهایی که آرزویی بجز جنگ و کشتن ندارند و احساسات واژه ی نامفهومی برای آنهاست. بعضی براحتی از پس تمرینات نظامی برآمده و مشکل ِ چندانی پیدا نمیکنند ولی بعضی از آنها ( مثل لئونارد (Vincent D'Onofrio ) یا سرجوخه پایل بخاطر چاقی و اضافه وزنش )، نمیتوانند از پس تمرینات و وظایف محول شده به آنها برآیند. برخورد معروف فرماندهان در اینجا را همه میدانیم: " تنبیه برای همه است ". فرمانده گروهان ِ این فیلم هم برای ایجاد انگیزه در سایر سربازان برای اصلاح لئونارد، به جای تنبیه شخص خاطی دست به تنبیه سایر سربازها میزند که همین عمل باعث گرفتن انتقام بقیه از لئونارد میشود ؛ کشیدن پتو روی لئونارد وقتی که او خواب است و زدن او.

کوبریک در بخش دوم فیلم هم، به طرق مختلف از جنگ ویتنام و اعزام نیرو به آنجا انتقاد میکند ؛ گاهی از زبان ِ جوکر (Matthew Modine ) بطور مستقیم و گاهی غیر مستقیم با نشان دادن صحنه های بیکاری ِ سربازان که سرگرم لاس زدن با فاحشه های ویتنامی هستند.

در این فیلم هم ( مثل فیلمهای دیگر کوبریک ) میتوان سینماتوگرافی (= فیلمبرداری ) منحصر بفردی که مورد علاقه کوبریک است را دید. تعقیب بازیگر توسط دوربین و یا دوربین توسط بازیگر به مدت طولانی ؛ برای ملموس تر شدن این نکته لازم است به چند صحنه از دو فیلم معروف تر ِ کوبریک بیشتر دقت شود:

1- در فیلم درخشش، صحنه ای را که دوربین بدنبال دنی ( پسر بچه ی کوچک ) میدوید تا شاهد اتفاقاتی باشد که قرار است در سوی دیگر هتل رخ دهد..

2- در همین فیلم " غلاف تمام فلزی " صحنه های ابتدایی فیلم که فرمانده روبروی سربازها قدم میزد و قوانین را برای آنها تشریح میکرد..

اولین مورد تعقیب بازیگر توسط دوربین است و دومی عکس آن. از این دست صحنه ها در فیلمهای کوبریک به وفور یافت میشود که این میتواند حاصل ذوق استنلی کوبریک باشد در زمینه ی تصویر برداری. ( حتما ً میدانید که کوبریک قبل از ورود به عرصه فیلم سازی، به عکاسی می پرداخته است ).

یکی از زیباترین بخشهای فیلم، شبی بود که لئونارد، فرمانده را در دستشوئی کشت و سپس خودکشی کرد. سکانسی که به مدت سه چهار دقیقه نفسم را در سینه حبس کرد. جایی که لئونارد انتقام همه ی سربازها را از فرمانده ی بی منطق ِ زورگو گرفت و در ادامه خودش را هم راحت کرد.

نکات جالب توجه:

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/81-Full-Metal-Jacket/81-Full-Metal-Jacket/10-Full-Metal-Jacket.jpg- تشابه بیمار ِ روانی ِ دو فیلم " درخشش " و " غلاف تمام فلزی " برایم جالب بود. حالات روانی سرجوخه لئونارد بسیار بسیار شبیه ِ جک تورنس ِ فیلم درخشش بود. اگرچه " غلاف تمام فلزی " هفت سال بعد از "درخشش " ساخته شد ولی روانی ِ این فیلم ها خیلی شبیه هم عمل میکردند.

- گنجاندن ِ یک مصاحبه سوری در فیلم با سربازان جنگ ؛ ایده ای ست برای به فیلم درآوردن حرفهایی که از گوشه و کنار جنگ شنیده می شد و در واقع درددل سربازهاست که به تصویر درآوردن آن کار ساده ای نیست.

- قبل از ساخته شدن این فیلم وقتی از کوبریک پرسیدند: " چرا میخواهی درباره ی موضوعی که این همه فیلم درباره اش ساخته شده، فیلم بسازی ؟ " جواب داد: " میخوام بهترینش رو بسازم ". اگرچه من تمام فیلمهایی که در این زمینه ساخته شده را ندیده ام، ولی فکر می کنم این فیلم یکی از بهترین ها باشد.

- کلاه جوکر که در پوستر اصلی فیلم هم هست؛ حک شدن ِ عبارت ِ " متولد شده برای کشتن" در کنار علامت صلح! ترکیب طعنه آمیزی به حرفهای بانیان جنگ در امریکا.

غلاف تمام فلزی یک فیلم جنگی غیر تبلیغاتی بود و تقریبا یک شعر ضد جنگ دقیق. واما چقدر همه جنگها شبیه هم هستند. تکاندهنده ترین قسمت کار سکانس جلسه خبرنگاران جنگی بود با واژه های ماشینی از پیش تعریف شده، گزارشهای خشک و قرار گرفته در چهار چوب سانسور که اکثر مردم امروزه با این ادبیات آشنا هستند.

 

منبع: ww2006

 

*****************************

 

 

 

4- نقد فیلم غلاف تمام فلزی (بررسی سینمای کوبریک)

 

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/81-Full-Metal-Jacket/81-Full-Metal-Jacket/1-Full-Metal-Jacket.jpgفیلمی استادانه درباره جنگ نه كنارجنگ، بلكه مقابل جنگ، جنگی كه سربازان علت آن را نمی دانند.وتنها باید از دستورات مافوق خود اطاعات کنند. اطاعتی کورکورانه و عاری از تفکر و اندیشه! سربازانی كه فقط به آنها می گویند بجنگید، ولی علت ودلیل آن گفته نمی شود. با پایان هر روز جنگ، سربازان تنها از یك چیز خوشحال هستند ازاینكه امروز زنده هستند و می توانند یك روز دیگر را شروع كنند و به كشتن ادامه بدهند. گویی که انسان ها شادابی خود را با کشتن دیگران بدست می اورند. ما در دنیایی زندگی می كنیم كه با سلاح های خود به خواب می رویم و با آنها از خواب بلند می شویم و آن را وارد زندگی خود كردیم و بدون آنها به زندگی خود نمی توانیم ادامه بدهیم. مگر ما انسان ها از یك نوع نیستیم پس چرا همدیگر را به دلایل مختلف نابود می كنیم این سئوال بسیار پیچده ای ست كه پاسخگویی به آن بسیار دشوار است، اما كوبریك به راحتی در فیلم خود علت آن را بیان كرده است.گوی ما انسان ها در دریایی جاهتلبی ها و خودخواهی های خود غرق شده ایم و چشمان مان را بر هرانچه که به نفع مان نیست بسته ایم. کوبریک در تمام فیلم هایش به این نکته اشاره دارد که همواره گروهی از انسان ها به دنبال سواستفاد از دیگران هستند و انها را به شکل نردبانی می بینند که برای رسیدن به اهدف خود راهی اسانتر از ء بالا رفتن از این نردبان را نمی بینند. انسان های كه فقط به فكر منافع خودشان هستند. از یك انسان خواسته می شود چیزی باشد که نمی تواند باشد. چرا در قسمت اول فیلم با سرباز" پایل" انگونه رفتار می شود و از او خواسته می شود ماهیت دورنی خودش را تغییر دهد. او را می خواهند به انسانی بدل کنند، که تنها بتواند مرگ را به همنوعان خود هدیه دهد. انسانی که کوبربک، به آن پرداخت می کند ماشین جنگی ست که تمامی احساسات و عواطف بشری را در خود نابود کرده است وبجای آن بذره خشم و نفرت را در قلب خود کاشته است. اما این تغییر ماهیت برای شخصیت سرباز پایل محال است و طولی نمی کشد که شخصیت او دچار تضاد های گوناگونی می شود و با خود خودش انچنان درگیر می شود که دست به آن خودکشی می زند. دلیل ان است که او شرایط پذیرفتن چیزی که ازش خواسته می شود را ندارد. او در پایان دوره آموزشی برایش این مطلب اشکار می شود که در اینده چیزی جزء کشتن، مردن انتظارش را نمی کشد و مردن را از زنده ماندن ترجیح می دهد. جامعه ای که آن زمان کوبریک مورد بررسی قرار می دهد نشانه از آن دارد که به تنها استعدادی که بها وقیمت داده می شود استعداد کشتن ضایع کردن حق دیگران است و هر کسی که توانایی انجام این کار را نداشته باشد محکوم به مرگ است. و اما شخصیت جوكر كه روی كلا ه اش نوشته من به دنیا آمدم تا بكشم ولی روی لباس خود آرم سازمان صلح جهانی را زده است شاید كوبریك می خواهد شخصیت دو گانه افراد را به نمایش بگذارد انسانی كه در عصر معاصر تنها به خود و خواسته های خود فكر می كند ونه چیز دیگر ودر هر شرایط ودر هر موقعیت دیگران را فراموش می كند و به هر شكلی كه به نفعش با شد در می آید. در دنیایی كه كشتن انسان ها افتخار است افتخاری كه برای آن از انسان فیلمبرداری و عكاسی می شود تا به اعنوان افتخار برای انسان های كه دور از این جنگ هستند به نمایش گذاشته شود. اگر به شخصیت آن عكاس توجه كرده باشید در ابتدا كه او وارد آن محیط نظامی و جنگی می شود از آن همه كشتن دچار تهو می شود ولی در آخر آن چنان شخصیت خود را به آن محیط تطبیق می دهد كه خودش آن دخترك ویتنامی را زخمی می كند و كاملا این باور را دارد كه كار درستی كرده است چون در محیطی قرار دارد که اگر این کار را انجام ندهد ادم ابله و نادانی خطاب می شود.این انسان ادم ضعیف و ناتوانی است نه سرباز پایل چونكه به راحتی می توان آن را به شكل های مختلف تبدیل كرد. موجودی که از خود اراده و باوری ندارد. انسانی كه از كشتن لذت می برد وآن را یك افتخار برای خود قلم داد می كند. واما آن دختر ویتنامی آخر فیلم دختر پچه ای كه به كار خود ایمان دارد واین ایمان به كارش باعث می شود كه گروهی چند نفر را به تنهایی دچار مشکل كند. این دخترك می داند چه كاری دارد انجام می دهد آن چیزی جزء دفاع از خود و كشور خود نیست وبا تمام وجود این كاررا انجام می دهد وبه راحتی وبه تنهایی می تواند این گروه را متلاشی كند حتی صحنه آخر فیلم باآینكه آن دخترك نفراتی از گروه را كشته است و بعد از زخمی شدن ان دختر، در صورت آن گروه چیزی جز شكست را نمی توان دید و نهایتا دخترك توسط عضو خنثی گروه یعنی جوكر كه یك حد تعادل برای انسان بودن است كشته می شود تمام این فیلم داخل یك استدیو ساخته شده است سكانس های تیراندازی و جنگ به نوبه خود عالی هستند بدون تردید این فیلم یكی از بهترین فیلم های جنگی یا حتی بهترین فیلم جنگی محصوب می شود. یكی از صحنه های بسیار زیباه فیلم زمانی است كه یكی از سربازان امریكایی داخل هلیكوپتر به مردم بی دفاع ویتنامی كه هیچ سلاحی هم با خود به همرا ه ندارند تیراندازی می كند از این صحنه چه چیزی می توان درك كرد، خوی كثیف یك انسان كه در هر زمان به دنبال ارزاء نیازهای خود است، مطمئا كسی كه همچنین كاری انجام می دهد از آن لذت می برد و در فكر خود، انسانی قوی وشجاعی به نظر می رسد، ولی اینطور نیست این مرد فراموش کرده است که اگر به دسته یکی از آن بچه های بی دفاعی که او به سمت شان تیرندازی می کند سلاحی داده شود، همانند ان دختر ویتنامی آخر فیلم او را نابود خواهند کرد. البته در هر دو این سکانس ها دوربین فیلمبرداری به طوری استادانه ای برتری افراد را نشان می دهد به طوری که هر زمان فردی در موقعیت مناسب تری قرار گرفته باشد همانند ان سرباز داخل هیلکوپتر یا دخترک ویتنامی می تواند افراد مقابل خود را نابود کند. ان سرباز داخل هیلکوپتر انسان قوی نیست بلكه بسیار هم ضعیف است. انسانی كه به مانند ابزاری است در دست قدرتمندانی كه حتی یكی از آنها را هم از نزدیك ندید است و چون انسانی بسیار فرومایه وابله است به صورت بسیار استادانه ابزار دست آنها قرار گرفته است به گونیكه اصلا خودش هم از این مطلب را نمی داند.ونكته آخر آهنگ بسیار دقیق و زیبایی این فیلم آهنگی كه در بسیاری از صحنه ها فیلم را چندین برابر دیدنی تر می كند. به طوری كلی این یكی از ترفندهای كوبریك در فیلم هایش است یعنی به كار بردن آهنگ های بسیار دقیق و به موقع برای خلق تصاویری شگرف ودیدنی.

 

منبع: بررسی سینمای کوبریک

 

*****************************

 

 

 

5- کوبریک و سینمای جنگی: غلاف تمام فلزی (نقد سینما)

نویسنده: قادر رشیدزاده

 

در سال‌ 1986 استنلی کوبریک به سراغ ویتنام رفت و این‌ جنگ‌ وحشتناك‌ را در تلخ‌ترین‌ اثر سینمای‌ جنگ‌ در فیلم‌ مطرح‌ كرد كه‌ به‌ نظر من‌ یكی‌ از بهترین‌ آثار سینمای‌ جنگ‌ در زمینه‌ روابط‌ انسانی‌ به‌ شمار می‌رود. در این‌ فیلم‌ نیز فرمانده‌ دیوانه‌ای‌ وجود دارد كه‌ كمتر از ژنرال‌ استرنج‌ لاو نیست.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/81-Full-Metal-Jacket/81-Full-Metal-Jacket/20-Full-Metal-Jacket.jpgكوبریك‌ در آثار جنگ‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ هیچ‌ كشوری‌ نمی‌تواند با قدرت‌ سلاح‌ جنگی‌ و نفوذ دیوانه‌وارش‌ كشور دیگر را تصرف‌ كند و این‌ موضوع‌ را در شكلی‌ بسیار زیبا در فصل‌ پایانی‌ نشان‌ می‌دهد؛ جایی‌ كه‌ دختر چریك‌ ویتنامی‌ به‌ تنهایی‌ سد عبور سربازان‌ امریكایی‌ می‌شود و آنها را یكی‌ پس‌ از دیگری‌ به‌ خاك‌ می‌نشاند و در میان‌ آتش‌ و خون‌ و خرابه‌هایی‌ كه‌ چیزی‌ از بقایای‌ زندگی‌ را باقی‌ نگذاشته‌اند تا آنجا به‌ جنگ‌ ادامه‌ می‌دهد كه‌ خود قربانی‌ می‌شود.

در این‌ فیلم‌ كه‌ تلخی‌ و گزندگی‌ بیشتری‌ نسبت‌ به‌ آثار جنگی‌ دیگر دارد كوبریك‌ مسئله‌ روابط‌ خشك‌ جامعه‌ای‌ را مطرح‌ می‌كند كه‌ می‌خواهند در داخل‌ دایره‌ آن‌ جامعه، رفتار غیرانسانی‌ الگو شود.

زمانی‌ كه‌ در فصل‌ اول‌ فیلم‌ پایل‌ سرباز از عهده‌ تمرینات‌ برنمی‌آید و درنتیجه‌ فشارهایی‌ كه‌ به‌ او تحمیل‌ می‌شود تصمیم‌ به‌ خودكشی‌ می‌گیرد، در همین‌ لحظه‌ هارتمن‌ -- فرمانده‌ دسته‌ -- جریان‌ را می‌فهمد و طبق‌ معمول‌ شروع‌ به‌ عربده‌كشی‌ و پرخاشگری‌ می‌كند و می‌گوید: این‌ كارها چیه‌ ابله؟! وقتی‌ بچه‌ بودی‌ مامان‌ و پاپات‌ به‌ اندازه‌ كافی‌ بهت‌ توجه‌ نكردند.

در همین‌ لحظه‌ صدای‌ گلوله‌ تفنگ‌ پایل‌ قلب‌ هارتمن‌ را سوراخ‌ كرده‌ او را نقش‌ زمین‌ می‌كند و پس‌ از لحظاتی‌ در میان‌ بهت‌ همگان، پایل‌ ماشه‌ لوله‌ تفنگ‌ را در دهانش‌ قرار می‌دهد و آن‌ را می‌چكاند و مغزش‌ روی‌ كاشیهای‌ سفید دیوار پشت‌ سر او پاشیده‌ می‌شود.

این‌ صحنه‌ كه‌ تلخترین‌ حادثه‌ تاریخ‌ در روابط‌ نابسامان‌ انسانها است‌ اوج‌ درماندگی‌ حاصل‌ از نیروی‌ تفكر صاحبان‌ ماشین‌ جنگی‌ را مطرح‌ می‌كند. این‌ امر وابسته‌ به‌ زمان‌ معینی‌ از تاریخ‌ بشری‌ نبوده‌ و فقط‌ شكل‌ و شیوه‌های‌ آن‌ متفاوت‌ است.

همانطور كه‌ این‌ ارتباط‌ اسطوره‌ای‌ را در مطرح‌ و به‌ ارتباط‌ ناهماهنگ‌ انسانها توجه‌ می‌كند. او حتی‌ به‌طور موشكافانه‌ به‌ رابطه‌ نابهنجار كراسوس‌ با برده‌اش‌ می‌پرازد و جالب‌ اینكه‌ سكانس‌ گفتگوی‌ آنها توسط‌ استودیوی‌ یونیورسال‌ از فیلم‌ حذف‌ شد.

این‌ فیلم‌ كه‌ در مورد جنایت‌ و قساوت‌ حاكمان‌ نظام‌ روم‌ باستان‌ است‌ واقعیت‌ زندگی‌ و مرگ‌ برده‌ها را نشان‌ می‌دهد، برده‌هایی‌ كه‌ به‌ نام‌ گلادیاتور تبدیل‌ به‌ اسباب‌بازی‌ شده‌اند و موجبات‌ سرگرمی‌ اربابان‌ را فراهم‌ می‌كنند. برای‌ اینكه‌ به‌ نبوغ‌ كوبریك‌ در این‌ زمینه‌ بیشتر پی‌ ببریم، به‌ رابطه‌ همسو در فیلمهای‌ او توجه‌ می‌كنیم.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/81-Full-Metal-Jacket/81-Full-Metal-Jacket/19-Full-Metal-Jacket.jpgیعنی‌ هنگامی‌ كه‌ برده‌ سیاه‌پوست‌ ناگهان‌ در مبارزه‌ از كشتن‌ اسپارتاكوس‌ صرف‌نظر می‌كند و ناگهان‌ نیزه‌ را به‌ طرف‌ امپراطور پرت‌ می‌كند، همسویی‌ موازی‌ با سكانسی‌ در دارد كه‌ پایل‌ با كشیدن‌ ماشه‌ قلب‌ هارتمن‌ را سوراخ‌ می‌كند. زیرا نفرت‌ هر دو رنگ‌ یكسانی‌ دارد و هر دو فرمانده‌ هویت‌ انسانی‌ آنها را لگدمال‌ كرده‌اند. آنها بخوبی‌ متوجه‌ می‌شوند كه‌ هر دو دشمن‌ مشتركی‌ داشته‌اند و تنها طول‌ تاریخ‌ شكل‌ و شمایل‌ آنها را از هم‌ متمایز كرده‌ است.

كوبریك‌ توانسته‌ است‌ دست‌ روی‌ یك‌ نقطه‌ اصلی‌ در هستی‌ انسان‌ بگذارد كه‌ آدمها همدیگر را در صورتی‌ كه‌ تغییر هویت‌ نیابند دوست‌ دارند. این‌ موضوع‌ در زمانی‌ كه‌ دختر ویتنامی‌ مجروح‌ شده‌ نمایان‌ است. جوكر كه‌ هنوز هویت‌ خود را حفظ‌ كرده‌ چشم‌ از او برنمی‌دارد و برای‌ آنكه‌ دختر به‌ آرامش‌ ابدی‌ برسد ماشه‌ را فشار می‌دهد و سپس‌ آنچنان‌ نگاهی‌ به‌ دختر می‌اندازد كه‌ ورای‌ عینكش‌ می‌شود به‌ نگاه‌ نافذ كوبریك‌ فكر كرد؛ نگاهی‌ كه‌ در پس‌ عینكی‌ دایره‌ای‌شكل‌ راز و اندیشه‌ پنهان‌شده‌ در ضمیر انسان‌ را به‌ نوعی‌ از تصاویر سینمایی‌ می‌كشد و در بطن‌ آن‌ می‌توان‌ صدای‌ موسیقی‌ فنای‌ انسانیت‌ را حس‌ كرد. بی‌جهت‌ نیست‌ كه‌ اورسن‌ ولز درباره‌ او می‌گوید: در این‌ چهار فیلم‌ كه‌ ژانر جنگی‌ دارد، حقیقت‌ حالت‌ فلسفه‌ پراگماتیستها را پیدا كرده‌ است‌ و حقیقت‌ یعنی‌ نبرد نابرابر با ویتنام‌ یا هر جای‌ دیگر به‌ مثابه‌ ویتنام. هارتمن‌ فرمانده‌ سربازان‌ آنها را حشره‌ و كثافت‌ و آشغال‌ خطاب‌ می‌كند. او حتی‌ اسم‌ سربازان‌ را نیز عوض‌ كرده‌ و هویت‌ اسمی‌ را از آنها می‌گیرد، زیرا حقیقت‌ برای‌ آنها از دست‌ دادن‌ هویت‌ و كشتن‌ دیگران‌ است.

هارتمن‌ به‌ قدری‌ آنها را از هویت‌ اسمی‌ دور می‌كند كه‌ نه‌تنها اسم‌ خاص‌شان‌ را تغییر می‌دهد بلكه‌ بر مبنای‌ شرایط‌ به‌ تغییر اسم‌ عام‌ نیز می‌پردازد. به‌ این‌ دیالوگها توجه‌ كنید:

هارتمن: چه‌ كار می‌كنید تا زنده‌ باشید، خانم‌ها؟

سربازان: می‌كشیم، می‌كشیم، می‌كشیم.

و زمانی‌ كه‌ سربازان‌ به‌ آمادگی‌ لازم‌ می‌رسند هارتمن‌ می‌گوید: در اینجا دیگر هویتی‌ در كار نیست‌ و گویی‌ در ماشین‌ جنگی‌ امریكا وجود هویت‌ به‌ مثابه‌ كرم‌ بی‌خاصیت‌ و... است. وجود سكانسهای‌ به‌ این‌ گزندگی‌ در هر چهار فیلم‌ جنگی‌ كوبریك‌ دیده‌ می‌شود.

مرگ‌ برده‌ سیاه‌پوست‌ در برابر چشمان‌ اسپارتاكوس‌ شكلی‌ اسطوره‌ای‌ از مرگ‌ پایل‌ در مقابل‌ چشمان‌ جوكر در است.

آنچه‌ در بیشتر آثار كوبریك‌ قابل‌ لمس‌تر است‌ نوعی‌ از بیماری‌ انسانها است‌ كه‌ حالت‌ روحی‌ دارد و سرگشتگی‌ را در زیر متن‌ ارتباط‌ انسانها نشان‌ می‌دهد. حتی‌ گاهی‌ به‌ ویرانی‌ انسان‌ نیز می‌انجامد.

سكانس‌ مستراح‌ در و طرز آرایش‌ صحنه‌ توالتها در آنجا خود نشان‌ از واپس‌ زده‌ شدن‌ میل‌ جنسی‌ است. نمای‌ اولیه‌ فیلم، سر تراشیدن‌ سربازها یكی‌ پس‌ از دیگری‌ كه‌ با بی‌میلی‌ آنها توام‌ است‌ نوعی‌ واپس‌گرایی‌ است‌ كه‌ در ضمیر ناخودآگاه‌ آدمها نشانگر دنیایی‌ است‌ كه‌ غرورشان‌ را به‌ زمین‌ می‌ریزند؛ یعنی‌ آنها باید سركوفته‌ شوند، یعنی‌ یك‌ نوع‌ سركوفتگی‌ به‌ شكل‌ فرویدیسم.

 

نویسنده: قادر رشیدزاده

منبع: مجله نقد سینما » شماره 9

*****************************


6- نگاهی به فیلم غلاف تمام فلزی (لوح)

 

غلاف تمام فلزی محصول 1987 یکی از فیلم های کارگردان صاحب سبک و گزیده کار امریكای استنلی كوبریك است كه جز معدود كارگردانهایی است كه در اكثر ژانرها فیلم ساخته و موفق بوده و از فیلمسازانی است كه هر وقت فیلمی را می ساخت حواشی بسیاری را نیز پشت خود می دید و بسیاری از منتقدین وی را كارگردانی جنجالی می دانستند كه فیلمهایش آن عرف فیلمسازی را لگدمال میكرد و عقاید خود كه هر چند منحصر به فرد و غیر معمول بودند را در قالب تصویر به خورد مخاطب سینما كه به قول ویكتور پركینز (لاشخورهای فرهنگی) می داد که یکی از جنجالی ترین این فیلمها بعد از(پرتقال کوکی) همین فیلم غلاف تمام فلزی است.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/81-Full-Metal-Jacket/81-Full-Metal-Jacket/18-Full-Metal-Jacket.jpgشاید برای کسانی که کوبریک را شناخته و فیلمهای او را دیده اند این نکته روشن باشد که استنلی کوبریک در فیلمهایش به نمایش ارزش های انسانی پرداخته و همواره خواسته از عواملی که این ارزش والا را زیر سوال می برد انتقاد کند.

استنلی کوبریک با غلاف تمام فلزی تصویری گویا و فراموش نشدنی از جنگ و فرهنگ نظامی گری ارائه می دهد اما این بار مقوله نظامی گری با مفهوم بحران هویت عجین می شود، تبدیل جوانان ساده و بی خبر به آدمهای ماشینی بی روح.

"غلاف تمام فلزی"داستان آماده سازی سربازان امریکایی و سپس نمایش نبرد آنها با مردم ویتنام است. کوبریک در این فیلم نیز دیدگاه ضد جنگ خود را با نمایش جوانان از دست رفته امریکایی و در عین حال نابودی یک نسل از مردم ویتنام و تبعاتی که بعد از حضور امریکایی ها بر ویتنام به جای می‌ماند را با طنزی تلخ به نمایش گذاشت و حتی برای طبیعی‌تر شدن فیلم و تاثیر بیشتر برای نقش آموزش دهنده سربازان از یک افسر آموزش دهنده بازنشسته ارتش استفاده کرد.

فیلمی که در آن عقاید نامتعارف و سنت شکن کوبریک باز هم به تابو شکنی ها و عرف گریزی هایش ادامه می دهد، این فیلم که در مورد جنگ امریکا در ویتنام هست بازتابی است از اندیشه ای كه كوبریك قبل از آن در پرتقال كوكی كه نمونه ای از انسان دستساز را معرفی كرده را نیز در این فیلم می بینیم، فرمانده به سرباز های تحت امر خود می خواهد تلقین كند كه تا قبل از آمدن به ارتش ممكن بود انسانهای متفاوتی بودید اما از زمانی كه وارد ارتش و میدان جنگ میشوید فقط باید بكشید و تلاش برای ساختن قاتلانی تمام عیار دارد كه با توهین و به رو آوردن مشكلات و عیبهای افراد در صدد این است كه آنها را انسانهای عقده ای شكل دهد.

یكی از هنر های واقعا منحصر به فرد كوبریك نشان دادن صحنه های جنگ و نبرد است كه از اولین فیلم مطرحش اسپارتاكوس كه در آن جنگها تن به تن، نفری و با نیزه و شمشیر بود كه نمونه پیشرفته آن از لحاظ فنون جنگی و سلاح كه غلاف تمام فلزی است مشخص و واضح است. كوبریك در صحنه های انفجار و تیر خوردن افراد در فیلمش،آنها را مانند اجسامی بی ارزش كه زنده یا مرده بودن آنها برای دولت امریكا كمتر ارزشی ندارد به تصویر كشیده وتنها ارزش آنها همان احترامی است كه همگردانها برای نجات همدیگر می گذارند.

و در نهایت باید بگویم كوبریك در این شاهكار عظیم خود كه شاید فیلم، قهرمان آنچنان مشخصی نداشته باشد كه خواسته كارگردان هست باعث شد تا منتقدین، صاحب نظران و سینمادوستان باز هم به قدرت فنی و خلاقیت فیلمسازی وی پی ببرند و تا دنیا دنیاست و سینما سینما انگشت به دهان و مات و مبهوت این اعجوبه فیلمسازی بمانند.

 

نویسنگان: داود زادمهر، محمدرضا یاوری

منبع: پایگاه فرهنگی لوح

 

*****************************


7- سینمای جنگ، غلاف تمام فلزی: من به ماهیت دوگانه‌ی آدم‌ها اشاره کرده‌ام، قربان! (هزارتو، هنر هفتم)

 

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/81-Full-Metal-Jacket/81-Full-Metal-Jacket/8-Full-Metal-Jacket.jpgداستان فیلم: واحد جذب نیرویِ نیروی دریائی ایالات متحد، کارولینای جنوبی. گروهبان توپخانه، «هارتمن» (ارمی) گروهی داوطلب تازه کار را می‌پذیرد و برای آنان نام‌های جدید انتخاب می‌کند، مثلاً به یکی از آنان، «سرباز جوکر» (موداین) و دیگر «سرباز کابوی» (آرلیس هوارد) می‌گوید، و با خشونت و بددهنی به آنان می‌فهماند که باید هشت هفته آموزشی را به همین ترتیب سر کنند. یکی از داوطلبان، سرباز چاقی به نام «لارنس» که «هارتمن» او را «گومر پایل» کمک کند، اما در مقابل خشم و نفرت دیگر هم‌قطارانش نسبت به «پایل»، تسلیم می‌شود. تا اینکه یک شب همه گروه «پایل» را کتک می‌زنند. از این پس او مثل مرده‌های متحرک از دستورات «هارتمن» اطاعت می‌کند و با اسلحه‌اش (که همه دستور دارند نامی دخترانه بر روی آن بگذارند) صحبت می‌کند. در اینجا، «هارتمن» عصبانی مداخله می‌کند، «پایل» ابتدا به او شلیک می‌کند و بعد اسلحه را سمت خودش می‌گیرد. 1968. «جوکر» به‌عنوان گزارشگر مجله «استارز اند استرایپس»، همراه با عکاس مبتدی‌اش، «رافترمن» (کوین میجر هوارد) به ویتنام می‌رود. بعد از حمله ویت‌کنگ‌ها و ویتنام شمالی‌ها، آن دو به شهر هوئه می‌روند و در آنجا، «جوکر» دوباره «کابوی» را می‌بیند که اکنون در یکی از جوخه‌های نیروی دریائی مشغول خدمت است. فرمانده جوخه، «ستوان تاچ‌داون» (اوراس) کشته می‌شود و بعدتر وقتی خبر می‌رسد که اطراف رود پرفیوم از ویتنام شمالی‌ها پاک‌سازی شده، جوخه برای شناسائی به آنجا می‌رود. اما سردسته‌شان، «ارل دیوانه» (جکینیز) با یک تله انفجاری کشته می‌شود و «کابوی» کنترل اوضاع را در دست می‌گیرد اما تیراندازهای کمین کرده به جوخه حمله می‌کنند و دو نفر از افراد گروه به دشت مجروح می‌شوند. بعدتر خود او هدف حمله یک تیرانداز یک زن قرار می‌گیرد و کشته می‌شود. اما سرانجام زن به دام می‌افتد و «رافترمن» به او شلیک می‌کند. زن که به شدت زخمی شده، التماس می‌کند تا او را بکشند و بالاخره «جوکر» این کار را می‌کند.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/81-Full-Metal-Jacket/81-Full-Metal-Jacket/17-Full-Metal-Jacket.jpgكوبریك در سال (۱۹۸۷) یعنی ۷ سال پس از ساختن درخشش دست به ساخت فیلمی جنگی زد كه داستان آن در دوران جنگ آمریكا و ویتنام می گذرد. كوبریك برای ساخت این فیلم به سراغ رمانی از ( گوستاو هاسفورد) رفت. غلاف تمام فلزی روایتگر زندگی تعدادی از سربازان آمریكایی است كه با هم تعلیم می بینند وبا هم به جنگ ویتنام می روند. فیلم به طور مشخص به سه قسمت تقسیم می شود. قسمت ابتدایی فیلم دوران آموزش این سربازان و فشارهایی كه بر روی آنهاست رانمایش می دهد. فشار های روانی كه باعث می شود یكی از سربازان ابتدافرمانده خود وسپس خودش را بكشد.

قسمت میانی فیلم از اعزام سربازان به جنگ شروع می شود و حكایت جنایات آنان است در مقابل مردم بی پناه ویتنام. ودر قسمت پایانی این سربازان پرغرور از كشتن افراد بی گناه وبی سلاح،توسط فردی كه بعدا مشخص می شود یك دختر ویتنامی ست یكایك كشته می شوند. غلاف تمام فلزی فیلمست در نكوهش جنگ ونشان دادن پوچی و ویرانگری آن و همچنین فیلمیست كاملا ضد آمریكایی كه روایت گر سقوط تفكرات جنگ طلبانه آمریكاییست. (جوكر) قهرمان فیلم بر روی كلاهش نوشته است زاده شده برای كشتن و بر روی سینه خود علامت صلح را چسبانده است وهنگامی كه فرمانده او از معنای این كار از او سوال می كند او می گوید كه می خواسته با این كار دوگانگی شخصیت انسان هارا نمایش دهد. همان كاری كه كوبریك به وسیله این فیلم موفق به نمایش آن می شود.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/81-Full-Metal-Jacket/81-Full-Metal-Jacket/15-Full-Metal-Jacket.jpgفیلم غلاف تمام فلزی از شاهکارهای سینمایی در دهه 80 هالیوود است که کوبریک موضوع جنگ آمریکا و ویتنام را به تصویر کشیده است. این فیلم را میتوان فیلمی اعتراض آمیز دانست و همچنین خوار و ذلیل نشان دادن جنگ در یکی از سکانس های زیبای فیلم با کمی تامل قابل درک است، سکانسی که در آن یک گروه 7-8 نفری از سربازان آمریکایی در چنگ یک تک تیرانداز زن ویت کونگی قرار گرفته اند.

از این تیپ سکانس ها را در فیلم های کوبریک میتوان یافت که در آن کارگردان فریاد میزند: جنگ... نه !

باز در سکانس دیگری از فیلم که سرباز آمریکایی از تمرینات نظامی و همچنین از جنگی که انتظار او را میکشد، خسته شده و با شلیک گلوله ای از اسلحه خود اول به زندگی رئیس خود پایان میبخشد و بعد خود را در دستشویی به زیبایی تمام میکشد...

صحنه ای را به یاد بیاورید که در دستشویی نشسته و قبل از اینکه شلیک کند با دوست خود صحبت میکند و از چهره وی میتوان تمام حرف کوبریک را خواند...

این سکانس از آن سکانس های ناب سینمایی است که معدود کارگردانانی به مانند کوبریک آنرا به زیبایی تمام در می آورند.

و گفتگوی بی ن�

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
درصورت بروز هرگونه مشکل و یا ارائه پیشنهاد و انتقاد، ما را از طریق لینک زیر در جریان بگذارید. باتشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 621
  • کل نظرات : 54
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 410
  • آی پی امروز : 92
  • آی پی دیروز : 126
  • بازدید امروز : 485
  • باردید دیروز : 233
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,321
  • بازدید ماه : 4,168
  • بازدید سال : 27,958
  • بازدید کلی : 1,138,663
  • کدهای اختصاصی
    جدول فروش فیلم ها
    فیلم (هفتــــــــگی) فروش
    Think Like a Man Too$29.2 M
    22 Jump Street$27.5 M
    Dragon 2 $24.7 M
    Jersey Boys$13.3 M