loading...
دانلود و نقد فیلم | اخبار سینمای جهان
admin بازدید : 2812 دوشنبه 05 تیر 1391 نظرات (0)

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/84-Bicycle-Thieves/84-Bicycle-Thieves/1-Bicycle-Thieves.jpg

کارگردان : Vittorio De Sica 

نویسنده : Luigi Bartolini

 

 

 

 

بازیگران: Lamberto Maggiorani, Enzo Staiola ,Lianella Carell

جوایز :

برنده اسکار:

اسکار افتخاری بهترین فیلم غیر انگلیسی

نامزد اسکار:

بهترین فیلمنامه.

خلاصه داستان :

آنتونیو ریچی به زحمت توانسته شغل چسباندن پوستر بر روی دیوار را بدست آورد. او برای انجام این کار نیاز به یک دوچرخه دارد اما در اولین روز کار دوچرخه او را می دزدند. حال آنتونیو به همراه پسرش به دنبال این دزد می گردد و...

Download Film

بیشتر کارگردان ها، وقتی قرار است به این پرسش پاسخ دهند که محبوب ترین فیلم زندگی شان کدام است، یا چه فیلمی بیشترین تاثیر را بر آنها گذاشته، کمی من و من می کنند، جابه جا می شوند، دست هایشان را به هم می فشارند و سرآخر تقاضای مهلتی طولانی تر را می کنند تا با دقت فراوان انتخاب نهایی شان را به شما بگویند. اما فیلمساز اوکراینی، وادیم پرلمان، کارگردان فیلم «خانه یی از شن و مه» جزء این دسته از کارگردان ها نیست؛

من خیلی صریح، بی هیچ واهمه یی، انتخاب خودم را به شما می گویم. «دزدان دوچرخه» به کارگردانی «ویتوریا دسیکا». دراین باره یک لحظه هم تردید نکنید. به نظرم این فیلم همچنان، شاهکار دوران نئورئالیسم سینمای ایتالیا است. به خوبی یادم می آید که کی برای اولین بار فیلم را تماشا کردم 18 ماه بود که در دانشگاه سینمایی تورنتو تحصیل می کردم و می خواستم درس خواندن را رها کنم و به دنبال کار دیگری بروم.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/84-Bicycle-Thieves/84-Bicycle-Thieves/9-Bicycle-Thieves.jpgیادم می آید روزی از روز ها به صورت خیلی اتفاقی جایی نشستم، فیلم را تماشا کردم و با احساسات و دغدغه های آدم های توی فیلم شریک شدم. من آنها را حس می کردم. من آنها را می فهمیدم. حالا که فکر می کنم، یادم می آید تجربه تماشای اولین بار «دزدان دوچرخه» مثل تجربه خواندن رمان آندره دوبیوس غخانه یی از شن و مهف بود. این کتاب به مانند فیلم دسیکا درباره درک و فهم انسانیت و مشکلاتی است که شخصیت های قصه با آن دست به گریبانند و اینکه چه طور آرزو ها و رویاها به تراژدی غیر قابل جبرانی منتهی می شوند. فیلم نکات برجسته فراوانی دارد. یکی از آنها استفاده دسیکا از بازیگران غیرحرفه یی، در به تصویر کشیدن قصه فیلمش بود.

نکته دیگر بخش پایانی فیلم است. به نظر من کلیدی ترین و اصلی ترین بخش فیلم و حتی به تعبیری دیگر نقطه اوج «دزدان دوچرخه» سکانس پایانی اش است. جایی که آنتونیو تلاش می کند تا دوچرخه یی را بدزد و این تقلای او به شکست و سرافکندگی می انجامد.

او با وجود این که از دستگیر شدن نجات پیدا می کند اما نگاه همه جماعت توی خیابان به سمت او جلب می شود، مردم داد و هوار می کنند و او به همراه پسرش که حالا احساس شرمندگی سرتاسر وجودش را گرفته از آنجا دور می شوند. هر وقت که فیلمی می سازم، آرزو می کنم، خدایا کاش می توانستم پایان فیلمم را شبیه دزدان دوچرخه در بیاورم. هر وقت که آن را می بینم احساس می کنم با شاهکاری طرفم که فوق العاده بی عیب و نقص است.

پدر و پسر از جماعتی که احاطه شان کرده اند قدم زنان دور می شوند و دست در دست هم به راهشان ادامه می دهند. پسر پیوسته به پدرش نگاه می کند، با هر نگاه کردن احساس سرافکندگی درونش را به درد می آورد چرا که فکر می کند تلاش پدر برای دزدیدن دوچرخه شان او را در حد یک دزد پایین آورده است. تقریباً در نمای نهایی فیلم می بینیم که قطره اشکی هم روی صورت پدر خودنمایی می کند. او حتی از نگاه کردن به صورت پسرش هم شرم دارد. پدر و پسر دست در دست هم به جلو می روند و اینجا دسیکا با نشان دادن یک کلوزآپ باورنکردنی از دست های این دو، تماشاگر را شدیداً در شگفتی و بهت فرو می برد.

شاید به همین دلیل ترجمه امریکایی عنوان فیلم را به هیچ وجه نمی پسندم. «دزدان دوچرخه» ترجمه درستی از عنوان ایتالیایی اش - Ladri di biciclette - است که متاسفانه در امریکا با عنوان «دزد دوچرخه» به نمایش درآمد؛ عنوانی که کاملاً غلط است و من بی نهایت با آن مخالفم چون تصور غلطی را در ذهن تماشاگر فیلم به وجود می آورد. (البته فیلم در انگلستان به نام دزدان دوچرخه نمایش داده شد). نکته اصلی اینجا است که ما در پایان فیلم با دو نفر طرفیم که دوچرخه یی را می دزدند نه یک نفر. فیلم در نمایش جهانی اش با استقبال فراوانی روبه رو شد و در سال 1949 جایزه بهترین فیلم خارجی نمایش داده شده در امریکا را به دست آورد. در سال 1952 در انتخاب بهترین فیلم مجله سایت اند ساوند «دزدان دوچرخه» به عنوان بهترین فیلم ساخته شده تاریخ سینما شناخته شد.

در سال 2002 نیز در انتخاب های همین مجله عنوان ششمی را به دست آورد که از نظر آرا با «گاو خشمگین» اسکورسیزی و «سرگیجه» هیچکاک برابری می کرد. با این وجود، جالب اینجا است که گروهی از منتقدان مدرن و امروزی دوران ما این فیلم را نمی پسندند )کسانی مثل دیوید تامپسون که تصاویر شهری دسیکا را می ستاید اما قصه فیلم را تصنعی می داند. ( همه این حرف ها درست اما این فیلم برای من نهایت و ایده آل ترین شکل ممکن فیلمسازی است که همیشه سعی می کنم کیفیت فیلم های آینده ام را با آن مقایسه کنم.

البته هیچ الزامی در خود نمی بینم که حتماً فیلم هایی تلخ و سیاه بسازم و مطمئن باشید دوست ندارم با احساسات تماشاگر بازی کنم. اما دوست دارم وقتی تیتراژ پایانی فیلم را می بینیم، تاثیری شبیه همان نمای دست های «دزدان دوچرخه» در تماشاگران به وجود آمده باشد. این دقیقاً همان کیفیتی است که به دنبالش هستم. این همان چیزی است که دوست دارم تماشاگرم احساسش کند. فقط اگر بتوانم یک لحظه و تنها یک لحظه به نمایی شبیه نمای دست های پدر و پسر فیلم دسیکا برسم دیگر هیچ چیز نمی خواهم.

 

منتقد: وادیم پرلمان

مترجم: حامد صرافی زاده

منبع: روزنامه اعتماد، شماره 1281 به تاریخ 20/9/85

دزد دو چرخه، درباره کارگر بی کاری به نام آنتونیو ریچی است که بعد از مدّت ها بی کاری، شغلی به عنوان چسباننده آگهی های دیواری به دست می آورد، امّا لازمه داشتن این شغل، داشتن یک دوچرخه است. آنها دوچرخه ای داشته اند که برای گذران زندگی اکنون به گرو رفته، به زحمت آن را از گرو در می آورند. در اوّلین روز کار، هنگامی که آنتونیو سرگرم کار است، دوچرخه اش توسّط جوانی دزدیده می شود. آنتونیو، درمانده، از بیم آن که مبادا بدون دوچرخه کارش را از دست بدهد با پسر کوچکش، برونو، جستجویی را در خیابان های رم آغاز می کند.

بعد از آن همه تلاش، سرانجام دزد را می یابند. دزد جوان غش می کند و مردم محل، دور او را می گیرند و به آنتونیو به خاطر تهمتش اعتراض می کنند. آنتونیو عاجز از اثبات اتّهام، پسر جوان را رها می کند و با پسرش به راه خود می روند. آن ها در بازگشت، دوچرخه بی صاحبی می بینند. آنتونیو سعی می کند دوچرخه را بدزدد، امّا صاحب دوچرخه سرمی رسد. آنتونیو جلوی چشمان معصوم و وحشت زده پسرش مورد ضرب و شتم مردم قرار می گیرد، امّا سرانجام به ملاحظه پسرش، ‌او را به پلیس تحویل نمی دهند و او را با همان حالت درماندگی رهایش می کنند.

درباره فیلم

 

دزد دوچرخه مانند سایر فیلم‌های نئورئالیستی در خارج از استودیو و در فضای واقعی محله‌های شهر ساخته شده و خواهان ارتباط مستقیم با واقعیات جامعه است.

چزاره زاواتینی ( Cesare Zavattini ) در مقام فیلم نامه نویس و ویتوریو دسیکا ( Vittorio De Sica ) در مقام کارگردان، درعمده آثارشان با یکدیگر همکار بودند. همکاری این زوج هنری بسیار موفقیّت آمیز بود و آن ها در دوران اوج نئورئالیسم در ایتالیا، با هم بر قلّه افتخار بودند.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/84-Bicycle-Thieves/84-Bicycle-Thieves/8-Bicycle-Thieves.jpgزاواتینی مدت درازی روزنامه نگار بود و این حرفه به او کمک کرد که جامعه خود و مردمان آن را بهتر بشناسد و با دردهای گریبان گیر توده ها بیشتر آشنا شود. فیلم نامه های نئورئالیستی زاواتینی آکنده از صراحت، خشونت و صداقت بود و محتوای آن ها را بیشتر حقایق تلخ و سخت زندگی مردمی تشکیل می داد که هرگز مدافعی نداشته اند و ناگزیر انتقاد اجتماعی تندی در تمام این آثار مستتر است. زاواتینی موفّق شد اندیشه خود را برای مدّتی به تحقّق برساند و جزء پایه گذاران نهضتی با شد که نقطه عطفی در سینمای ایتالیا محسوب می شود.

دسیکا از کارگردانان معتبری بود که تا دهه 1950 یعنی پایان کار نئورئالیسم در این جنبش کار کرد. او از اواخر دهه1930 فیلم سازی را با یک سلسله کمدی سنّتی طبقه متوسّط آغاز کرد، اما خیلی زود جذب موجی شد که سینمای ایتالیا را در می نوردید، یعنی نوع جدیدی از واقع گرایی که آن را نئورئالیسم می نامیدند.

زاواتینی و دسیکا نخستین تجربه نئورئالیستی خود را در سال 1946 و با فیلم واکسی ارائه کردند، اما دزد دوچرخه اوج سینمای نئورئالیستی دسیکا و زاواتینی، و تابلویی زنده از اوضاع واحوال خاصّ ایتالیا ی بعد از جنگ بود. این فیلم بیش از واکسی مورد تحسین جهانی قرارگرفت، چنان که برخی از منتقدان آن را مهم ترین فیلم پس از جنگ دانستند. زواتینی فیلم نامه را بر اساس رمانی از لوئیجی بارتولینی نوشت و دیدگاه خاص نئورئالیستی اش را به آن تزریق کرد.

بعد از جنگ، بیکاری در شهرهای ایتالیا به اوج خود رسیده بود و به یکی از مهم ترین معضلات اجتماعی تبدیل شده بود و در این شرایط، رمان بارتولینی به خوبی تصویر گر این فضا و موقعیت بود.

دزد دوچرخه با انبوه بیکارانی که برای به دست آوردن شغل لحظه شماری می کنند، شروع می شود، که آنتونیو ریچی نیز یکی از آنهاست. درادامه که آنتونیو، کاری ساده و بی اهمیّت پیدا می کند، هر لحظه ترس آن را دارد که این کار را از دست بدهد و سرانجام هم کارش در معرض خطر قرار می گیرد و تلاش او برای نگه داری شغلش به دزد شدنش منتهی می شود. کاری که ممکن است دیر یا زود همه بیکاران به آن دست بزنند. در واقع سراسر فیلم مملو از اشارات و نکات دقیقی است که همگی سعی دارند زوایای پنهان بیکاری، قربانیان آن و نارسایی نظام اجتماعی را نشان دهند.

نکته مهم دیگری که در فیلم وجود دارد، همراهی پسر آنتونیو ( برونو ) با او درجریان جستجوست. او همچون ناظری است که فقر، زشتی ها و مشکلات اقتصادی، اجتماعی جامعه ای را که در آن زندگی می کند، می بیند و به ویژه جایگاه پدرش را، که تنها حقارت و تنهایی نصیبش شده است و در انتقام گرفتن از جامعه ای که او را به این مرحله رسانده نیز، ناموفق است. برونو در انتها با چشمان گریان همراه پدرش به راه می افتد در حالی که به نظر می رسد سراسر وجودش را خشم فرا گرفته.

این فیلم، موفقیّتی جهانی به دست آورد و علاوه بر تجلیل های فراوان، جایزه اسکار سال 1949 را به عنوان بهترین فیلم خارجی نیز به دست آورد. روایت سرگردانی قهرمان داستان در سطح گسترده ای مورد تقلید کارگردان های دیگری قرار گرفت. حتّی یک کمپانی آمریکایی پیشنهاد کرد که دسیکا و زاواتینی همین فیلم را مجدّداً در هالیوود بسازند، اما آنها قبول نکردند، زیرا واقعیّت این است که تمام قدرت دسیکا در بازسازی و تجسّم ایتالیای بعد از جنگ بود، ایتالیای بی کار، درمانده و فقیر و مردم مضطرب، مأیوس و غمگین. هنر پیشه این فیلم یک فرد عادّی و یک کارگر معمولی بود که قبل از فیلم برداری خود مزّه بیکاری را چشیده بود و بعد از پایان فیلم هم باز بیکار ماند. به این ترتیب چگونه ممکن بود این فضا و آن آدم ها را در شهر مرفّه و لوکسی چون هالیوود و به کمک دکور و گریم مجسّم کرد.

این فیلم همه مولفه های سینمای نئورئالیستی را داشت، از جمله بهره گیری از مکان های واقعی، استفاده از هنرپیشه های غیر حرفه ای، ماجرایی اجتماعی و تاثیر گذار و....

این فیلم به حق یکی از مهم ترین فیلم های نئورئالیستی و یکی بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایتالیا است.

 

منبع: دانشنامه رشد

در «دزدان دوچرخه» ویتوریو دسیکا با الهام گرفتن از یک رویداد به ظاهر ساده و یک اتفاق روزمره به بازسازی دقیق و مستند گونه‌ای از فضا شرایط و موقعیت های گوناگون، در زمینه بازتابهای دراماتیک در بطن زندگی اجتماعی بعد از جنگ در کشور خود، می پردازد. یک مرد بیکار با همسر و یک فرزند پسر، بعد از مدتها دربدری، عاقبت شغلی به عنوان آگهی چسبان پسترهای تبلیغاتی بدست می‌آورد. اما برای انجام این کار به یک دوچرخه احتیاج دارد و برای بدست آوردن آن، ملحفه های خود را، به عنوان تنها دارایی قابل عرضه‌اش، به رهن می گذارد واین در حالی است که در اولین روز کار، دوچرخه اش را از او می دزدند.

در ادامه فیلم به شرح ماجرای در به دری مجدد این مرد و پسر کوچکش در یک روز یکشنبه می پردازد که آنها ابتدا با کمک و یاری چند نفر از آشنایان، محلات پر جمعیت شهر را برای یافتن دزد دوچرخه زیر و رو می کنند. دوچرخه ای که آینده و درآمد ناچیز مرد و خانواده اش در گرو یافتن آن است. این تجسس با همه ی کوشش های مرد و پسرک راه به جایی نمی برد تا جایی که مرد بیچاره در زیر بار رنج و نگرانی، ناگزیر سعی در دزدیدن عبث و بی نتیجه ی د وچرخه‌ی فرد دیگری می کند ولی در نهایت به دست مردم و صاحب دوچرخه دستگیر می شود که حضور پسرک و عجز و لابه ی او موجب می گردد تا صاحب دوچرخه از خشم و حس انتقام جویی نسبت به مرد گذشت کرده، وی را آزاد سازد. آنگاه مرد درحالیکه در برابر چشمان فرزند خود به شدت توهین و تحقیر شده است، دست پسرک را گرفته و به سوی فردایی ناشناخته و هراس آور گام برمی دارد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/8/84-Bicycle-Thieves/84-Bicycle-Thieves/7-Bicycle-Thieves.jpgدر این فیلم برخی لکنتهای بیان و سبک، و پاره ای تاکیدات و اشارات ناپخته در برابر نیروی ادراک روانشناسانه و خارق العاده‌ی دسیکا در طرح ظرائف و جزئیات روابط بین مرد، زن و پسر کوچکشان، کاملا قابل چشم پوشی و بی ارزش جلوه می کند. دسیکا در این اثر بی همتا، بخصوص در تصویر کردن روابط میان پدر و پسر، موفقیتی در حد اعجاز دارد. (به عنوان مثال در این زمینه می توان به دعوا و آشتی آنان که در اثر اوج گیری عصبانیت ناشی از لحظات و موقعیت های بحرانی و خستگی روحی و جسمی پدر، بر سر یک بشقاب غذای گرم، به عنوان یکی از برجسته ترین و به یاد ماندنی ترین لحظات این اثر اشاره کرد).

دسیکا در «دزدان دوچرخه»، علاوه بر ویژگی هایش به عنوان یک روانشناس اجتماعی، نکته سنجی و حساسیت کم نظیری در نگرش به مسائل و رویدادهای به ظاهر عادی یک شهر جنگ زده و فقیر، در یک روز تعطیل یکشنبه، و در توصیف و طراحی شخصیتها و مکان هایی که پدر و پسر به دنبال گمشده خود با آنها برخورد می کنند، از خود نشان می دهد و از تمامی این موقعیتها بهره می جوید تا گستره ی ابعاد خلاقیت ذاتی و یگانه ی خود را در وحدت و انسجامی کم نظیر به ثبوت رسانده و به نمایش بگذارد.

در این اثر جاودانه ی تاریخ سینمای نئورئالیسم، یا به زبانی دقیق تر، همه تاریخ سینما، جای پای عاطفه ی عمیق و شفقت انسانی دسیکا برای شخصیت های قصه اش، موج می زند و این همه در پایان تلخ و شیرین فیلم به نوایی پراز حزن و تراژیک، د ر قبال شرایط محتوم انسان های محروم، بدل می شود. اگر «زمین می لرزد» را به خاطر همه ویژگی ها و محسنات زاییده از سبک و ساختار پر صلابتش، به قولی شاهکار مطلق همه دوران نئورئالیزم دانسته اند، «دزدان دوچرخه» (که بر اساس کتابی به همین نام نوشته ی «لوئیچی بارتولینی» و با فیلمنامه ای نوشته ی «چزاره زاواتینی» ساخته شد) فیلمی بود که بیشترین جوایز و افتخارات را از جانب جشنواره های سینمایی و برجسته ترین منتقدین سینمایی جهان، بدست آورد و خارج از مرزهای ایتالیا بیشترین تاثیر را از خود به جای گزارد و به بالاترین حد شهرت و محبوبیت دست یافت.

ویرانی و فقری که پس از جنگ جهانی دوم بر ایتالیا حاکم شد، بسیاری از فیلمسازهای آن کشور را متقاعد کرد که دیگر نمی توان به راه و روش گذشته ملودرام ساخت؛ راه و روشی که زیادی مُهرِ اصول و ضوابط نظام فاشیستی بر پیشانی اش خورده بود. از دل این تعبیر جدید بود که شیوه فیلمسازی جدیدی زاده شد به نام نئورئالیسم، که تأکیدش بر دکورهای طبیعی و داستان های سرراست راجع به آدم های معمولی بود. ماجرای دزد دوچرخه درباره پدر مستأصلی است که سرانجام کاری به عنوان پوسترچسبان نصیب اش می شود ولی بلافاصله، وقتی اوباشی خیابانی، تنها سرقفلی آن کار، یعنی دوچرخه اش را می دزدند، تمامی امید و تکیه گاهش را از دست می دهد. جستجوهای بیهوده، مستأصلانه و پر از اضطراب و نگرانی پدر، به اتفاق پسر نوجوانش در یک روز یکشنبه طولانی در خیابان های رم، کوبندگی و طنز سیاه فیلمی از چاپلین را دارد که در آن، شخصیت مردِ سرگردان و بی پناه اش توسط جامعه له می شود. آن چه به فیلم دسیکا، کیفیت فراموش نشدنی اش را بخشیده؛ علاوه بر هم ذات پنداری ما با پدر و پسر، آن شخصیت های فرعی و غالباً کمیک فیلم اند که در طول جستجوهای تراژیک برای یافتن دوچرخه ای که هرگز پیدا نمی شود، به آن ها برمی خوریم. اگرچه فیلم بازیگر حرفه ای نداشت ولی با در نظر داشتن نقش ها و شخصیت ها، نوشته و جلوی دوربین رفت. این چهره شخصیت ها هستند که ما را به درون داستان می کشانند.

صحنه فراموش نشدنی

پس از ساعت ها گز کردن بیهوده خیابان ها، آنتونیو، پسرش را بیش از پیش خسته و افسرده می یابد و تصمیم می گیرد با مهمان کردن او و خودش به یک رستوران، روحیه خودشان را بالا ببرد؛ او به پسرش که لبخند می زند، می گوید: «اصلاً به جهنم! با یه پیتزا چطوری؟» در حالی که در رستورانی پشت میز نشسته اند، دوربین با حرکتی افقی به سراغ میزی در آن نزدیکی می رود که پسری همراه با خانواده پولدارش، نشسته و پَستا می خورند. پدر به پسرش می گوید: «برای آن طوری غذا خوردن، لااقل به درآمدی یک میلیون لیری در ماه نیاز داری.» در حالی که به این نتیجه رسیده اند که حتی قدرت سفارش پیتزا را هم ندارند، به تکه ای نان با موتزارلا راضی می شوند؛ پسر با اشتها و رضایت خاطر غذا را می بلعد، پدر، مأیوس و غمگین نگاهش می کند.

کارگردان

ویتوریو دسیکا در ناپل، ایتالیا به دنیا آمد و همان جا بزرگ شد و ابتدا برای سیر کردن شکم خانواده، در اداره ای کار کرد. او اما در عین حال، بیش از پیش به دنیای بازیگری علاقه نشان می داد و در نوجوانی برای اولین بار روی صحنه رفت. دسیکا در واقع، در دهه 1940 همزمان با بازی در فیلم ها، به کارگردانی روی آورد. او که بیشتر به خاطر هنرنمایی های کمیک اش در مقابل ستاره های معروف دهه 1950، جینا لولو بریجیدا و سوفیا لورن شهرت دارد، برای تأمین پروژه های کارگردانی اش به بازی در فیلم های سینمایی ادامه داد. دسیکا با پنجمین فیلم اش به عنوان کارگردان، بچه ها حواس شان به ماست (1942) حساسیت هایی از خود بروز داد که بسیار مورد توجه قرار گرفت؛ از آن گذشته نشان داد که مهارت فراوانی در بازی گرفتن از بازیگرهای حرفه ای یا غیرحرفه ای و به خصوص بچه ها، دارد. دسیکا که یکی از پایه گذاران اصلی مکتب نئورئالیسم ایتالیا است، همراه با چزاره زاواتینی، فیلمنامه نویس معروف، واکسی (1946) و دزد دوچرخه را ساختند. اسکار را زمانی به دزد دوچرخه اعطا کردند که هنوز جایزه ای به نام «اسکار بهترین فیلم خارجی» تعیین نشده بود. ولی از آن جا که فیلم هایش در گیشه فروش قابل توجهی نداشتند، دسیکا دوباره به بازیگری روی آورد و به یک بازیگر معروف بین المللی تبدیل شد. اما در عین حال، از دهه 1960 به بعد نیز هر از گاه به کارگردانی روی آورد و در 1962 دو زن را ساخت که سوفیا لورن به خاطرش برنده اسکار شد. از دیگر فیلم های به یاد ماندنی اش باید به این ها اشاره کرد: ازدواج به سبک ایتالیایی (1964)، دیروز، امروز، فردا (1965) که اسکاری هم برد؛ باغ فینزی کونتینی (1971) و آخرین فیلمش، تعطیلات کوتاه (1973).

خلاصه داستان

یک روز یکشنبه، پس از آن که وسیله معاش آنتونیو (لامبرتو ماجورانی) را می دزدند، به اتفاق پسر نوجوانش برونو (انزو استیولا)، در کوچه و خیابان های رم به سفری پرفراز و نشیب، غم انگیز و خنده دار دست می زند تا شاید دوچرخه محبوب از دست رفته اش را بازیابد. به فروشگاه دوچرخه های دست دوم سرک می کشند؛ فروشگاهی پر از مردمانی عبوس و پاسبان های خشن، ولی اثری از دوچرخه نمی یابند. وقتی چشم شان به مردی مشکوک می افتد نور امیدی در دل شان روشن می شود که شاید دزد دوچرخه را یافته باشند. مرد را تعقیب می کنند و به کلیسایی می رسند و در آن جا برخوردهایی بامزه و تلخ با کشیش ها و عبادت کننده ها دارند ولی باز اثری از دوچرخه در هیچ کجا نمی بینند. آنتونیو، خسته و نومید، دق دل اش را سر پسرش خالی می کند و به او کشیده ای می زند. آن ها یک بار دیگر، چشم شان به دزد دوچرخه می خورد. این بار، آنتونیو مرد را تا داخل عشرتکده ای تعقیب می کند و به طرز خنده داری برونو را از آن جا بیرون می اندازد. دزد را که غشی است، به داخل خیابان می کشد و در و همسایه به نشانه حمایت از او دورشان جمع می شوند. وقتی سرانجام برونو پاسبانی را برای گشتن خانه مرد می برد، از دوچرخه خبری نیست. تنها و نومید، آنتونیو سعی می کند دوچرخه ای را که در ورودی خانه ای بسته اند، بدزدد. بلافاصله دستگیرش می کنند. برونو که به عمق فاجعه پی برده، به کمک پدرش می شتابد. از او شکایتی نمی شود. پدر و پسر از شرم و خستگی، قادر به گفتگو نیستند و در حالی که آرام می گریند و پیش می روند، دست یکدیگر را گرفته و در دل جمعیتی گمنام ناپدید می شوند.

بازیگران

* لامبرتو ماجورانی: اگر بازیگرهای دزد دوچرخه کارشان را خوب انجام می دهند، احتمالاً به این خاطر است که «بازی» نمی کنند. برای این فیلم، دسیکا تصمیم گرفت از عده ای نابازیگر استفاده کند تا حس و حال فیلم، واقع گرایانه باقی بماند. دسیکا، ماجورانی را که برق کار بود در رم کشف کرد. و بنابراین او در نقش کارگری که با اضطراب و نگرانی در پی یافتن دوچرخه ی از دست رفته اش است، با ظرافت و قدرت، احساساتی واقعی را هم به بیننده منتقل می کند. قدرت و کارایی اش را باز شناختند و لامبرتو ماجورانی، برق کاری را کنار گذاشت، و حرفه بازیگری را در سینمای ایتالیا پیش گرفت.

* انزو استویلا: در نقش برونو، پسر ماجورانی، چنان عالی بازی کرده که در آن واحد، اراده و پایمردی و از سوی دیگر، حساسیت های پنهان اش را کشف می کنیم. موقع تماشایش، به خود می گوئیم این چهره ای است که باز در دیگر فیلم های ایتالیایی خواهیم دید، و اگر اهل اش باشیم، واقعاً هم می بینیم.

* ویتوریو آنتونوچی: تنها بازیگر حرفه ای فیلم، در نقش دزد ظاهر شده. در همان چند لحظه ای که او را می بینیم، خیلی خوب و وضعیت رقت انگیز مرد بدبختی را که به دزدی روی آورده، منتقل می کند. جالب این که برای آنتونوچی، بازیگر حرفه ای تئاتر، این تنها فیلم سینمایی اش بود، حال آن که بازیگرهای غیرحرفه ای دزد دوچرخه همگی به طور حرفه ای وارد عالم سینما شدند.

قرار بود چی بشود چی شد

دیوید سلزنیک، تهیه کننده، می خواست کری گرانت نقش پوسترچسبان رمی را ایفا کند. دسیکا، هنری فاندا را پیشنهاد کرد که بلافاصله از سوی سلزنیک، به این بهانه که فاندا، زیاد نمی فروشد، رد شد.

پشت صحنه

* گرد آوردن بودجه فیلم، دشوار بود و یک بار دسیکا به صرافت افتاد به پیشنهاد کمک سلزنیک پاسخ مثبت دهد.

* سرانجام خود دسیکا صدهزار دلاری به یاری دوستان و تعدادی سرمایه گذار ایتالیایی جمع آوری کرد.

نظر منتقدها:

بازلی کراتر (نیویورک تایمز): «دسیکا، هنرمندانه، دزد دوچرخه را در چنان زرورقی پیچیده، که قلب تان را به درد می آورد؛ ولی در عوض، وجودتان را نیز مملو از گرما و دلسوزی برای همنوع تان خواهد کرد. مردم باید این فیلم را ببینند و باید به آن چه می گوید، توجه کنند.» آندرو ساریس (ویلیج وویس): «اگر ویسکونتی و روسلینی، در وسوسه و رم، شهر بی پناه، نئورئالیسم را ابداع کردند و سپس با زمین می لرزد و پائیزا، به آن عمق و ژرفا بخشیدند، دسیکا با دزد دوچرخه و واکسی، «رُستِ» نئورئالیسم را کشید. دسیکا که فاقد بینش لازم نسبت به دنیای واقعی بود، در عوض، با ترفند «بازی گرفتن احساسات بیننده» به میدان آمد که در دوران بازیگری خوب یادش گرفته بود. بعید است هیچ یک از کارگردان های مطرح سینمای ایتالیا، دزد دوچرخه را طوری که دسیکا ساخت، می ساختند.»

آندرو ساریس (ویلیج وویس): «فللینی در خلق نمادی باورپذیر از انسانیت، خیلی موفق تر است تا دسیکا با آن شخصیت پر آه و ناله دزد دوچرخه.»

 

منبع: نشریه دنیای تصویر شماره 196

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
درصورت بروز هرگونه مشکل و یا ارائه پیشنهاد و انتقاد، ما را از طریق لینک زیر در جریان بگذارید. باتشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 621
  • کل نظرات : 54
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 410
  • آی پی امروز : 85
  • آی پی دیروز : 126
  • بازدید امروز : 191
  • باردید دیروز : 233
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,027
  • بازدید ماه : 3,874
  • بازدید سال : 27,664
  • بازدید کلی : 1,138,369
  • کدهای اختصاصی
    جدول فروش فیلم ها
    فیلم (هفتــــــــگی) فروش
    Think Like a Man Too$29.2 M
    22 Jump Street$27.5 M
    Dragon 2 $24.7 M
    Jersey Boys$13.3 M