کارگردان : Xavier Dolan
نویسنده : Xavier Dolan
بازیگران : Anne Dorval, Antoine-Olivier Pilon, Suzanne Clément
خلاصه داستان : ماجرای فیلم در سال ۲۰۱۵ و در کانادا اتفاق میافتد، جایی که قوانین تغییر یافتهاند تا والدین بتوانند بچههای ناسازگار خود را به آسانی به نهادهای تربیتی بسپارند و اِستیو (آنتوآن-اولیویه پیلان) یکی از این بچههای ناسازگار است.مشکل اِستیو، مانند جیمی اُلیور جوان در آمفتامینها،اختلال بیشفعالی وکمتوجهی (ADHD) تشخیص داده شده اِستیو نوجوانی ناهنجار و بی ادب، آزاردهنده، خودمخرب، مضحک و بعضاً خطرناک است...
خاطر مبادرت به یک آتشسوزی ناگوار، که به سوختگی شدید همخانهاش انجامیده، از یک خانه[ی تأدیب] اخراج شده و اکنون توسط مادرْ دایان (آن دوروال Anne Dorval) به خانه[ی تأدیب دیگری] آورده شده است.
برحسب تصادف، دایان دختری سر به هوا و بیقید دارد. این دختر کلمات را طوری با لهجۀ فرانسوی کانادایی ادا میکند که به نظر میآید بیاندازه مشتاق بازی با کلمات و زبانلغزه [1] است. در همان ابتدا، این دو باهم برخورد پیدا میکنند، چون اِستیو از روی دیوار خانۀ متعلق به آنها در حومۀ شهر بالا و پایین میپرد و دایان تلاش میکند که او را کنترل نماید؛ امّا وقتی که کایلا (سوزان کِلِمِنت)، همسایۀ روبهرویی آنها در آن طرف خیابان، مداخله میکند میان این سه نفر یک دوستی غیرمنتظره سر میگیرد. کایلا مجبور است به خاطر اختلال گفتاریاش بجای تدریس در یک فرصت مطالعاتی اجباری به سر ببرد. او اکنون میتواند با استفاده از تجارب آموزشی خود به اِستیو کمک کند و او را برای بازگشتی نامحتمل به تحصیل و زندگی عادیاش آماده سازد. کایلای مهربان هم با اِستیو و هم با دایان ارتباط برقرار کرده، آموزش خصوصی این نوجوان ناآرام را آغاز میکند. همزمان با این کار، کایلا [گفتار و] صدای طبیعی خود را به طور کامل و به معنای واقعی کلمه باز مییابد.
دولان با فیلم «مامان» به دورۀ بلوغ و پختگی خود پا گذاشته است. این بار، تجارب او در مورد ابعاد تصویر، که سابقۀ آن به فیلم «تام در مزرعه / Tom at the Farm» بر میگردد، به یک حس رِوایی واقعی منجر شده است. اکثریت فیلم در ابعاد سِلفی (تصویربرداری با دوربین شخصی) فیلمبرداری شده است. این کار شخصیتهای فیلم را به یک فضای عمودی تنگ محدود کرده است که به یکباره ترس از مکانهای بسته را القا میکند و در عین حال، این سه نفر را به یک صمیمیتِ بیش از حد مجبور میسازد. یکی از نقاط عطف فیلم چنان متأثرکننده و رهاییبخش است که در نمایش اواخر جشنواره، که ویژۀ اصحاب مطبوعات و منتقدین بود، قلبهای سختشدۀ تماشاگران را تکان داد و آنها را بیاختیار به تشویقهای پیدرپی وا داشت. دولان کارگردانی است که عمیقاً در مورد امکانات سینما میاندیشد و این امکانات را با ذوق و نبوغ خود کشف میکند، امّا گویی در آخرین فیلم اوست که همۀ این امکانات گرد هم آمدهاند. فیلمبرداری \"آندره تورپین\" هم بسیار عالی است. بسیاری از نماها با یک نور طلایی پوشش داده میشوند و ترکیببندیهاطوری هستند که در ذهن باقی میمانند. دولان به لطف \"ادواردو نویا\" از موسیقی استادانهای نیز بهره برده است. در فیلم دولان دو سکانس وجود دارد که نه تنها در این فیلم، بلکه در این جشنواره به عنوان بهترین لحظات به چشم میآیند.
بازیها برجسته هستند و نوسانات خُلقی پیلان و طغیان، جذابیت، ابتذال، آسیب پذیری و ترسناکی دمادم او قابل قبول است. از طرف دیگر، کِلِمِنت زنی است که احساسات سرکوبشدهاش او را در آستانۀ ازهم پاشیدگی قرار داده است. او غمگین است گرچه این وضعیت بر زبان نمیآید بلکه القا میشود، او با شوهرش، که برنامهنویس رایانه است، بیگانه است و حتی از دخترش نیز دور شده است. هرچه فیلم جلوتر میرود کِلِمِنت توجه بیشتری جلب میکند و به طور جداگانه عاشق دایان و اِستیو میشود. اما دوروال است که در کانون فیلم قرار دارد. دوروال، که یادآور یکی از قهرمانان آلمودوار (Almódovar) است، توازنی میان رفتار آرام خود و بیشرمیاش برقرار ساخته است. عاطفه و حساسیتاش به او اجازۀ نمیدهد که حرف دلش را به طور کامل بیان کند، مبادا که مشکلات مالی و خانوادگیاش او را به طور کامل درهم بشکند (احتمالاً نخل در راه است). دولان سالها «انسانی درخور توجه» و مردی با نوید بزرگ بوده است. با ساخت فیلم «مامان»، آن نوید به طور کامل تحقق یافته است.
-------------------------------
[1] به کار بردن کلمهای با تلفظ مشابه به جای کلمۀ مورد نظر، مانند کاربرد «استعفا میکنم» به جای «استدعا میکنم».
منبع: سایت نقد فارسی
مترجم: محمد رضا سیلاوی