loading...
دانلود و نقد فیلم | اخبار سینمای جهان
admin بازدید : 2184 دوشنبه 05 تیر 1391 نظرات (0)

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/9/87-All-About-Eve/87-All-About-Eve/2-All-About-Eve.jpg

کارگردان : Joseph L. Mankiewicz 

نویسنده : Joseph L. Mankiewicz

 

 

 

 

بازیگران:

Bette Davis, Anne Baxter ,George Sanders

جوایز :

برنده اسکار:

بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای جورج ساندرس، بهترین طراحی لباس برای ادیث هید، چارلز لی. مرین، بهترین کارگردان برای جوزف مانکیویچ، بهترین فیلم، بهترین صدابرداری، بهترین فیلمنامه برای جوزف مانکیویچ

نامزد اسکار:

بهترین بازیگر نقش اول زن برای آن باکستر، بهترین بازیگر نقش اول زن برای بت دیویس، بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای سلست هولم، بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای تلما ریتر، بهترین طراح صحنه برای لیل ویلر، جورج دیویس، توماس لیتل، والتر اسکات، بهترین فیلمبرداری سیاه و سفید برای میلتون کراسنر، بهترین تدوین برای باربارا مک لین، بهترین موسیقی برای آلفرد نیومن

خلاصه داستان :

ایو که بازی مارگوچانینگ ستاره پا به سن گذاشته تآتر را می‌پرستد وارد زندگی او می‌شود و از آن به بعد در زندگی مارگو تغییراتی بوجود می‌آید..

DOWNLOAD FILM

" همه چیز درباره ی ایو " محصول 1951 آمریکا، ساخته ی جوزف منکه ویتس با بازی " بتی دیویس " و " آن باکستر " و " جرج ساندز " و " سلست هولم " و.. را همین سه چهار روز پیش دیدم. چهل و پنج دقیقه ی ابتدایی فیلم برای من، شبیه گذشت مدت زمان ده دقیقه ای بود. ریتم فیلم فوق العاده بود. نمره ی من به این فیلم از میان گزینه های " شاهکار "، " خوب "، " معمولی "، " ضعیف " ؛ بی هیچ شک و شبهه ای نمره ی " شاهکار " است.

" همه چیز درباره ی ایو " یک شاهکار تمام عیار است از یک روایت ساده و سر راست. ایو ( آن باکستر ) شیفته ی بازیگری و شهرت، خودش را با هزار آرزو و امید به رختکن برادوی می رساند تا موفق به دیدار ماگرو ( بتی دیویس ) ستاره ی روز تئاتر شود. داستان غم انگیز زندگی اش را برای ماگرو بازگو می کند و آرام آرام به دل و خانه و شغل او راه پیدا می کند و همان مسیری را می رود که ماگرو در گذر سال های دراز رفته، و البته اینبار در مدتی کوتاه.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/9/87-All-About-Eve/87-All-About-Eve/7-All-About-Eve.jpg" همه چیز درباره ی ایو " روایتگر ماهیت خشونتِ بی چون و چرای شهرت و شهرت طلبی است. شهرتی که فرد را وا می دارد تا با انجام یک بازی غریب در دل واقعیت، و با بازی گرفتن همه چیز و همه کس، حقیقت تلخ پا روی شانه ی دیگران گذاشتن و بالا رفتن و بالا رفتن تا قله ی محبوبیت را به رخ بکشد. ایو این شخصیت قابل ترحم، بیشتر از آنکه نیازمند شناساندن خودش به اجتماع باشد، به شناساندن خودش به خودش نیاز دارد. او در ابتدای فیلم چنان معصوم و محبوب جلوه می کند که میانه ی پُر تنش فیلم را نیز، زیر خم و چم نقاب خوش نقش و نگار خود می گیرد و در نهایت، این یک سوم پایانی فیلم است که سیمای درونی پُر از حیله و خشونت عاطفی و خباثت او را به نمایش می گذارد. جایی که هراس و رعب به درون ما سر ریز می شود. هراس و رعبی که ایو به ما تسری می دهد. چرا که ما نیز، از همان اجتماع ساده ی زمانه ی خویش هستیم. ایو نماینده ی آدم های قشری محروم از رؤیاهای پُر لفت و لعاب است. قشری محروم که محبوب شدن را تنها مستحق و مختص سرمایه داران و متنفذین می داند. و آیا مگر غیر از این است؟ مگر در همان صحنه ی آشنایی ابتدایی ایو و ماگرو در رختکن تئاتر نیست که ماگرو پیش از داخل آمدن ایو به اتاق، خطاب به کارین (سلست هولم ) در توصیف هوادارانش که می گوید " اونا انسان نیستن، اونا مثل سگ های وحشی دست جمعی حرکت می کنن. اونا حتا یه فیلم یا نمایش رو درست و حسابی نمی بینن " ؟ باری به هر جهت، بیش از این معنایی ندارد: شهرت و ثروت تنها برای سرمایه داران است.

چنین تصوری نسبت به قشر فرو دستِ وابسته به قشر متنفذ است که عقده های فرو خورده را پدید می آورد. عقده هایی که یک روز یک جا فوران می کند و گریبان بانی اش را می گیرد. نمونه ی بارز این نفوذ و لابی گری را در شخصیت های ماگرو و مکس ( گریگوری راتوف ) و تعامل آن ها با یک دیگر می بینیم. هنگام که ماگرو بر آن است تا از قدرت گرفتن نسبی ایو در خانواده و اطراف محدودش جلوگیری کند و منباب رسیدن به این مهم، به مکس فابیان که تهیه کننده ی تئاتر است پیشنهاد استخدام ایو را می دهد. و مکس چنان کمال استفاده را ایو می برد که هم او و هم ایو، به قدرت و شهرت فزون تری می رسند و حالا، سیطره ی قدرت ایو نه تنها بر اطراف محدود ماگرو، که بر کل تئاتر است. و به طبع، رفتار ماگروی مورد هجوم و هجمه قرار گرفته، قابل پیش بینی است: خود زنی روان خویش در برابر دیگران. ماگرو که ذره های آخر جدلش منباب تثبیت ساختن جایگاه سابقش را به عیان به معرکه کشانده، از درگیری لفظی با همراهان قدیمی اش مثل دوست نمایشنامه نویسش ریچاردز (مالرو ) و کارین و مکس ابایی ندارد. و البته آن ها نیز در دفاع از خویش، معرکه را بی نفر نمی گذارند. و این چنین، آدم های متنفذ به جان هم می افتند. هر چند که این میان، تنها شخصیت قابل ثبات که از درونش اندکی فاصله نمی گیرد، بیل ( گری مریل) دوست، کارگردان تئاتر و دل بسته ی ماگرو است. کسی که هرگز از علاقه ای که به ماگرو دارد فاصله نمی گیرد. نمونه ی عیان همه ی این ها در همان صحنه ای رخ می دهد که ایو در غیبت ماگرو به عنوان جانشین ماگرو تست بازیگری می دهد و از قضا خوش می درخشد و این باعث درگیری ماگرو با ریچاردز و مکس و کارین در سالن تئاتر می شود. همه ی آن ها به حالت قهر با ماگرو، سالن را ترک می کنند. ماگرو ی اندوهناک به روی سن می رود و تازه آن جا می بینیم که بیل هم در سالن حضور داشته و بی خیال از هیاهو، روی یک تخت لم داده. بیل برای من آن جا به یک شخصیت محبوب بدل می شود که تقاضای عاطفی بی شرمانه ی ایو را در رختکن تئاتر بی جواب می گذارد و در پاسخ به ایو می گوید: " اینو بذار به حساب یه پاس بد ". نقش ادیسون دو ویت ( جرج ساندز ) هم به عنوان منتقد و مفسر تئاتر برادوی کانلن روشن است. ادیسون با آن شمایل منفور ( بی شک انتظار نداشتم که هالیوود روی خوش به منتقدها نشان دهد! ) در شناساندن ایو به ما و پرده برداشتن از باطن و گذشته ی او، به مثابه یک ذره بین دقیق ایفای نقش می کند. به هر حال او یک منتقد است و انتظار چنین کنکاش موشکافانه ای در زندگی ایو از سوی او قابل توجیه است.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/9/87-All-About-Eve/87-All-About-Eve/8-All-About-Eve.jpgتصور من بر این است که جامعه همیشه در حال جایگزینی نقش های آدم هاست. چنان که ایو یک شبه ( شهرت ایو ظرف یک سال انجام می گیرد ) جای ماگرو را می گیرد. و چنان که در پایان، یکی از هواداران ایو به طور مخفیانه به خانه ی او وارد می شود و همان رفتاری را با ایو در پیش می گیرد که روزی ایو با ماگرو در پیش گرفت. و این میان، تنها " بیل " هایی در خاطره ی پاک اجتماع تثبیت می شوند که از درونیت و معنویت خویش دور نشوند.

و سکانس آخر فیلم نسخه ی کل روند قدرت و به شهرت رسیدن را می پیچد. جایی که ایو از مراسم جایزه گرفتن سالیانه به خانه باز می گردد و با فوبی ( باربارا بتس ) هوادار جوانش رو به رو می شود که مخفیانه به خانه ی او آمده. رفتار و واکنش ایو همان رفتار و واکنشی است که اولین بار ماگرو در قبال ایو ایفا کرد. با این تفاوت که ایو، فوبی را به سگ وحشی ای که یک نمایش را تا آخر نمی تواند تحمل کند توصیف نمی کند. واکنش ایو به هوای دزد بودن فوبی، برداشتن تلفن و قصد خبر کردن پلیس است. فوبی خودش را هوادار ایو معرفی می کند و این ایو است که مغرورانه روی کاناپه یله می شود و پا روی پا می اندازد و سیگار آتش می زند. گفت و گوی فوبی با ادیسون نیز در همین سکانس قابل توجه است. ادیسون که جایزه ی ایو را بالا آورده، زنگ می زند. فوبی در را باز می کند و با آوردن نام ادیسون به او سلام می کند و جایزه را می گیرد. ادیسون از او می پرسد آیا دوست دارد روزی این جایزه را خودش بگیرد، و فوبی پاسخ می دهد بیشتر از هر چیز دیگری در دنیا. ادیسون به فوبی پاسخ می دهد که راه و رسمش را از ایو بپرسد!

حالا فوبی را در پلان نهایی فیلم در خیالم دارم که با پوشیدن لباس ایو و در دست داشتن جایزه ی او، مقابل آینه های متعدد خانه می ایستد و از خودش، ده ها ایو و فوبی می سازد که در گذر زمان با گذشتن از هر چیز با شرافت دنیا، جای ماگروها را می گیرند و چند صباحی به هوای خوش شهرت و قدرت، دَم می دهند و بازدَم.

 

نویسنده: امین خجسته

منبع: پیرامون سینما

«فیلم "همه چیز درباره ی ایو " محصول سال 1950 آمریکا و به کارگردانی جوزف منکه ویچ از آثار ستودنی و به یادماندنی تاریخ سینماست که در اسکار 1951 جایزه بهترین فیلم و پنج جایزه دیگر را آز آن خود نمود. خلق شخصیت های پیچیده و طرح داستانی منسجم و در عین حال پرداختن به مضمون جاه طلبی و ستاره پرستی در گذار از رویکردهای سنتی و کلاسیک به دنیای مدرن به تعمیق و تامل برنگیز شدن اثر قوت می بخشد. پرداخت مناسب به عناصر کهن الگویی چون عشق و خیانت در روند شکل گیری داستان سهم به سزایی داشته و گفتگوهای پرمغز در صحنه های متعدد فیلم چه بیانیه یی و چه تشریحی که بیشتر مولفه ی موقعیت های تئاتری است به ارزشمندی بنیان های فکری فیلم می افزاید.فیلم در لایه های پرفراز و نشیب خود اجازه ی هیچ گونه قضاوت در تشخص انگیزه های درونی شخصیت ها به مخاطب نمی دهد و پایانی غافلگیرکننده را برای او به ارمغان می آورد.بازی های چند لایه و درخشان بت دیویس (مارگو چنینگ) و ان باکستر ( ایو هارینگتون) از نقاط قابل توجه فیلم می باشد. از نقاط شایان توجه فیلم حضور مریلین مونرو ستاره ی بی بدیل هالیوود در نقشی بسیار کوتاه و جنبی در این فیلم می باشد.»

منبع: دیدگاه

«فیلم همه چیز درباره ی ایو اثر جوزف جی. منكیه ویچ (1950) بیانگر سبك و روشی ست كه در آن، تصاویر بی هیچ كلامی، كنش صحنه را پیش برده و به اوج می‌رسانند.

همه چیز درباره ی ایو، داستان یك هنرپیشه ی مشتاق و بلند پرواز زن (ایو هاریتگتون) است كه یكی از ستاره های برادوی (مارگو چانینگ) را به دوستی و همراهی با خود اغفال می كند.

پس از آن كه ایو به مارگو خیانت می كند و به ستاره ای بدل می شود، خود قربانی توطئه ای مشابه می گردد: فوبی، دختر هنرآموز و جویای نام، با ایو همان كاری را می كند كه ایو با مارگو كرده بود. هنگامی كه در برابر آینه ای سه تكه به تماشاگران فرضی خود تعظیم می كند و جایزه ی خود را از دست آنان می گیرد، تصویر تكثیر شده ی او در آینه، تا یك هم پوشانی تو در تو و بی نهایت از فوبی‌ها پیش می رود.

سكانس پایانی فیلم، تماما بی كلام است. به هیچ گفتگویی نیاز نیست. تصاویر خود گویای همه چیزند:

مادامی كه ستاره ها بر صحنه می درخشند، ستاره نماها نیز مشتاقانه سوسو می زنند و برخی از آنان، برای رسیدن به شهرت، از هیچ كاری ابا ندارند.»

 

منبع: سینما فردا

جوزف مانکیویچ برادر کوچکتر هرمن مانکیویچ نویسنده فیلمنامه همشهری کین بود.

برادرش در حالیکه یک فیلمنامه نویس بود، در سال 1929 به او شغلی در برلین برای نوشتن زیرنویسهای فیلمهای صامت داد. مدتی بعد یک دیالوگ نویس(dialogist) و سپس یک فیلمنامه نویس شد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/9/87-All-About-Eve/87-All-About-Eve/6-All-About-Eve.jpgقصه کوتاه اصلی با نام تیزهوشی ایو نوشته ماری اُر، اولین بار در مجله Cosmopolitan در ماه می 1946 منتشر شد و به عنوان یک نمایش رادیویی برای NBC تهیه گردید. به نقل از سایت IMDB

بعد از اینکه خانم اُر داستان را برای نمایش رادیویی تنظیم کرد، مورد نظر مانکیویچ قرار گرفت و او و (تهیه کننده داریل اف.زانوک) قرار گذاشتند که این همان فیلم بعدیشان باشد. عنوان از تیزهوشی ایو به ایو هرینگتون، سپس به بهترین عملکرد و در نهایت به همه چیز درباره ایو تغییرکرد. به نقل از The New York Times

کمپانی FOX حقوق داستان را بدون هیچ قید و شرطی 3500 دلار خرید.

جوزف مانکیویچ این قصه را با داستانی دیگر که خودش قبلاً در حال پرداختش بود و داستان بازیگر زنی را بیان می کرد که هنگام دریافت یک جایزه، زندگیش دگرگون می شود، ترکیب نمود. به نقل از سایت IMDB

ستاره سینما خانم بت دیویس که با اعتباری که جوزف مانکیویچ با نوشتن چنان شخصیت عالی به او بخشیده و کمک به حفظ و ادامه کارش کرده بود، می گوید:" مانکیویچ یک مرد نابغه است که خالق بهترین نقش دوره کاری من می باشد. او مرا از مرگ حتمی نجات داد." به نقل از moviediva.com

در اسکار سال ۱۹۵۱ بین دو فیلم «همه چیز دربارهٔ ایو» و «سانست بولوار» رقابت تنگاتنگی بود که در نهایت «همه چیز درباره ایو» نامزد چهارده جایزه گردید و شش جایزه - شامل اسکار بهترین فیلم - را برد.»

 

منبع: تالار فیلمنامه نویسان

بازیگری هنری جذاب است که جوانان زیادی به آن علاقه دارند، و از راه های مختلفی سعی می کنند تا به این هدف – بازیگری در تئاتر و سینما - برسند. و همین علاقه به بازیگری، موضوع نمایش ها و فیلم های فراوانی شده است. فیلم «همه چیز درباره ی ایو»، نیز یکی از همین فیلم هاست، که روند ورود یک نفر به صحنه ی تئاتر و اوج گیری او را با روش های گوناگون بیان می کند.

فیلمنامه ی «همه چیز درباره ی ایو»، فیلم نامه ای اقتباسی است، که «ژوزف منکوویچ» آن را از روی داستانی از «مری اور» نوشته. فیلم نامه ای قدرتمند که از جذابیت ها و پیچیدگی های خاص خود برخوردار است ؛ و کارگردان - « ژوزف منکوویچ » - به خوبی آن را کار کرده، و فیلمی به یاد ماندنی به یادگار گذاشته است.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/9/87-All-About-Eve/87-All-About-Eve/5-All-About-Eve.jpgشخصیت های اصلی این فیلم عبارتند از : « ایو »، « مارگو »، « ادیسون دوویت »، «لوید ریچاردز »، « کارن ریچاردز»، و «بیل سیمپسون ». شخصیت هایی قدرتمند و پیچیده، که البته همگی از پیچیدگی یکسانی برخوردار نیستند. در این میان شخصیت « ایو » پیچیده ترین شخصیت فیلم است ؛ که بیننده را در سراسر فیلم با خود همراه می کند. و البته شاید نام « ایو » استعاره ای باشد از evil یا شیطان. در واقع ایو، کاراکتری است که ابتدا به عنوان یکی از عشاقِ « مارگو » بازیگر تئاتر وارد پشت صحنه ی نمایش می شود اما پس از چندی با کمک « کارن ریچاردز »، به عنوان بازیگر ذخیره ی «مارگو » انتخاب می شود و پس از آن سعی می کند تا جای « مارگو » را بگیرد و از اعتبار او بکاهد. نکته ی مهم در فیلم رقابت « ایو » با افراد گوناگون است، از جمله با « بردی کونان » - دستیار و دوست « مارگو »، و با خود «مارگو». رقابتی که شخصیت « ایو هرینگتون » را هر چه بیشتر معرفی می کند. در واقع شخصیت «ایو » به گونه ای هست که در شرایط مختلف، عکس العمل های طبیعی آن وضعیت را به خوبی از او می بینیم.

راوی فیلم «ادیسون دوویت» منتقد نمایش و تئاتر است که به معرفی شخصیت های فیلم، در صحنه های آغازین فیلم می پردازد. روزنامه نگاری که در روند اوج گیری « ایو » نقشی مهم دارد.

« کارن ریچاردز » نیز از کاراکترهای مهم این فیلم است که در روند ورود « ایو » به پشت صحنه ی تئاتر و آشنایی با «مارگو » و اوج گیری او نقش مهمی دارد. و بعدها در می یابد که او هم مانند بسیاری دیگر از شخصیت های فیلم، بازیچه ی « ایو » شده است.

«لوید ریچاردز» همسر «کارن ریچاردز » نمایش نامه نویسی است که « مارگو » بیشتر در نمایش نامه هایی که او نوشته بازی می کند.

بازی ها در فیلم «همه چیز درباره ی ایو» بازی هایی روان و بسیار زیبا هستند. بازی هایی که به خوبی بیننده را با کاراکتر مورد نظر آشنا می کند.

و اما درباره ی کارگردان فیلم، « ژوزف منکوویچ » یکی از بزرگ ترین کارگردان های آمریکاست، که برخی از فیلم های او عبارتند از : «ژولیوس سزار » 1953 ؛ « آمریکایی آرام » 1958 ؛ «کلئوپاترا » 1963. کارگردانی که جوایز بسیاری در زمینه فیلم و سینما از آن خود کرده است؛ که از آن جمله می توان به جایزه اسکار « مکنوویچ » و « اورسون ولز » برای فیلم نامه ی « همشهری کین » اشاره کرد.

فیلم دارای فیلم برداری خوب و قابل قبولی است. فیلم برداری با توجه به موضوع و شرایط تغییر می کند. مثلاً در صحنه های اولیه ی فیلم که « ایو » جایزه ی بنیاد «سارا سیدونز » را دریافت می کند، نماها اکثراً، نماهایی متوسط هستند ؛ و در بقیه ی قسمت های فیلم، نماها بیشتر نماهای باز و متوسط هستند. کادر بندی های تصویر هم به خوبی کمک زیادی در هر چه بهتر روایت شدن فیلم دارد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/9/87-All-About-Eve/87-All-About-Eve/3-All-About-Eve.jpgنکته ی گفتنی این که نوعی دور تسلسل در این فیلم وجود دارد؛ در واقع در انتهای فیلم با صحنه ای روبرو می شویم که مشابه ی آن را در صحنه های نخستین فیلم دیده بودیم. در واقع فیلم، به خوبی روابط پشت صحنه را در نمایش نشان می دهد، روابطی که می توان موارد مشابه ی آن را در سینما و تلویزیون هم دید.

برخی از جوایز فیلم « همه چیز درباره ی ایو » (در کنار کسب 6 جایزه ی اسکار و نامزدی دریافت 14 جایزه اسکار)

برنده جایزه ی بفتا در سال 1951 به عنوان بهترین فیلم.

برنده ی جایزه ی بودیل در سال 1952 به عنوان بهترین فیلم آمریکایی و بهترین کارگردانی.

«بتی دیویس» برنده ی جایزه ی «بهترین بازیگر زن»، جشنواره ی کن، 1951 میلادی

«ژوزف مانکیوویچ» برنده ی جایزه ی «فیلمنامه ی اقتباسی»، جشنواره ی کن، 1951 میلادی.

جایزه ی بهترین کارگردانی از انجمن سینماگران آمریکا، به «ژوزف مانکوویچ». 1951 میلادی

جایزه ی بهترین دستیار کارگردان از انجمن سینماگران آمریکا، به گاستون گلاس. 1951 میلادی.

جایزه ی گلدن گلوب به «ژوزف مانکوویچ» برای بهترین فیلمنامه، 1951 میلادی.

برنده 6 جایزه اسکار برای فیلمبرداری، کارگردانی، فیلم نامه اقتباسی، بازیگر مرد نقش دوم، طراحی لباس و صدابرداری

برنده 2 جایزه کن برای بهترین بازیگر زن نقش اول: بت دیویس و ان بکستر

جایزه ویژه هیئت داوران برای ژوزف ال منکیویچ

 

نویسنده: خسرو مظاهری

منبع: ایران نمایش نو

ایو دختر جوانیست عاشق بازیگری که صبح تا شب خود را در سالن تئاتر می‌گذراند و به شدت شیفته مارگو، بازیگر نقش اول زن، است. او به صورت اتفاقی با کارن و از طریق وی با مارگو آشنا می‌شود و به عنوان دستیار مارگو شروع به کار می‌کند. همسر کارن نویسنده تئاتر، و نامزد مارگو کارگردان تئاتر هستند. حضور ایو جوان و مشتاق به تئاتر در کنار دو زوج میانسال دست اندر کار تئاتر، نه تنها زندگی حرفه‌ای که زندگی شخصی آنها را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 

برداشت هایی از دیالوگ های فیلم:

نوع دیالوگ ها و طرز بیان آنها اغراق شده است و به تئاتر نزدیک تر است.

لحن طعنه آمیزو کنایی فیلم توسط ادیسن دوویت منتقد گفته می شود، چرا که چون منتقد است می تواند جزئیات را به خوبی بررسی کند و نامش هم به معنی زیرک می باشد.

نقد هایی که از زبان دوویت در قالب فیلم مطرح می شود:

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/9/87-All-About-Eve/87-All-About-Eve/11-All-About-Eve.jpg- " برای شما که کتاب نمی خونید، به تئاتر نمی روید، به رادیوهای سانسور نشده گوش نمی دهید..." و بعد نتیجه را بیان می کند که "درباره دنیایی که در آن زندگی می کنیم هیچ نمی دانید"

- " ایو! دختر طلایی، دختر روی جلد مجلات، دختر همسایه. مقاله ها در معرفی اش نوشته شده، این که چه می خورد، چه می پوشد، چه کسی را می شناسد، کِی و کجا می رود" اینها مطالبی هستند که در رنگین نامه ها چاپ می شوند و بیان این مطالب با لحن کنایی نقدی به این مجلات است.

- رو به کسول بعد از رد شدنش در امتحان بازیگری تئاتر "دیگه وقتشه که به سمت تلویزیون بروی"

- درباره چگونگی ورود بازیگرها به تئاتر و ستاره شدنشان:

درباره مارگو می گوید که در روز اول نمایشش لخت وارد صحنه شد و "از آن روز ستاره ماند."

به کسول پیشنهاد می دهد که با تهیه کننده روی هم بریزد.

پیشایندی برای هویت دروغین ایو:

- "نقش بازی کردن و وانمود کردن روز به روز زندگی مو پر کرد، کار به جایی رسید که نمی تونستم چیزهای واقعی را تشخیص بدم..." و جمله ای از بیل که می توان به عنوان شاهدی بر بازی بودن و راستین نبودن کارهای ایو و تاکیدی بر جمله معروف شکسپیر که زندگی را صحنه نمایش می داند انسانها را بازیگر: "هر جا که سحری هست و وانمود کردنی و تماشاگری اونجا تئاتر هست."

پیشایندی برای دروغگویی ایو:

دوویت: اسم همسرتون چی بود؟ادی؟ ادی...چی؟

ایو: دارم می رم دوش بگیرم، صداتونو نمی شنوم.

مارگو درباره طرفداران می گوید "اونا اختلال حواس دارند، اونا تماشاگر هیچی و هیشکی نیستند." ولی به محض آشنایی مختصر با ایو و شنیدن اینکه ایو واقعا طرفدار اوست به او اعتماد می کند بیانگر این مطلب است که او واقعا طرفدار می خواهد ولی طرفدار واقعی ندارد."

مارگو درباره ایو: "اون مثل بره اییه که تو جنگل سنگی بزرگی که ماها توش زندگی می کنیم راهشو گم کرده" و جالب این که تئاتری که مارگو در آن بازی می کند سالخورده در جنگل نام دارد. پس جنگل بزرگی که مارگو از آن صحبت می کند تئاتر است که ایو هنوز جایگاهی برای خودش در آن پیدا نکرده و مارگو در آن به سالخوردگی رسیده. همین جمله را بیل به ایو درباره مارگو می گوید و اضافه می کند "اون هنوز نیش در نیاورده " و بعدا به مارگو می گوید "فکر نکن با جویدن اعصاب من می تونی دندونات تیز کنی"

همه تلاششان برای حفظ شغلشان است حتی بردی که وجود ایو را خطری جدی برای کار خودش حس می کند و البته هنگامی که از اتحادیه برای حفظ منافعش حرف می زند.

مارگو حساسیت در مورد افشای سنش را با بازی اش و گفتن "سه ماه پیش چهل سالم تمام شد...از دهنم پرید، الان حس می کنم انگار همه لباسامو کندم" به خوبی نشان می دهد.

بعد از اعلام نامزدی اش مارگو به للوید و کارن می گوید "این نقش برای یک خانم متاهل، متین و موقر مناسب نیست." و با این جمله اقرار می کند که بالاخره بین ازدواج و بازی یا به عبارتی موفقیت شغلی و موفقیت زناشویی مجبور به انتخاب شده است و از جایی که کارن با صحبت هایش با مارگو در ماشین درباره زن بودن حرف زد پیشایند این انتخاب به ما داده شده بود.

حرف های کارن به مارگو درباره زن بودن: "معنی پیشرفت حرفه ای زن اینه، همینطور که داری پله های ترقی را بالا می ری اونا رو یکی یکی زمین می ریزی تا بتونی سریع تر بالا بری، فراموش می کنی وقتی دوباره به زن بودن برگردی به اونا اتیاج خواهی داشت. حرفه اصلی همه زنها چه خوشمون بیاد و چه خوشمون نیاد زن بودنه، فارغ از اینکه چی کاره بودیم یا می خواستیم باشیم...در تحلیل نهایی هیچ چیز به درد نمی خوره مگه اینکه سر میز شام باهاش گپ بزنی یا توی رختخواب کنارش باشی و این جاست که سروکله مرد پیدا می شه،بدون اون تو زن نیستی."

جدال بین آنچه که هستیم یا بر اساس مباحثات فروید نهاد یا Id ما با آنچه که نشان می دهیم یا Ego در سراسر فیلم وجود دارد:

- وقتی که از شخصیت حقیقی ایو با خبر می شویم و انتخاب او بین این دو که ترجیح داد متفاوت از آنچه هست وانمود کند.

- مارگو که در ماشین للوید به کارن گفت: "از بیل می خوام که منو به خاطر خودم بخواد نه مارگو". و در آخربا اعلام نامزدی اش و ترک تئاتر تصمیم به انتخاب خودش گرفت.

میزانسن با حرکات بدن بازیگر است. و از آنجایی که چهره ی بازیگر مهم است بازیگر ها بزک کرده جلوی دوربین می آیند.

مثل دیگر آثار کلاسیک داستان مهم تر از شخصیت است.

بر خلاف بسیاری از آثار کلاسیک که قهرمان آن مرد است، این فیلم قهرمان ندارد و شخصیت اول آن دو زن هستند.

فیلم با نریشن دوویت شروع می شود، با یک نگاه داستان را به دست کارین می سپارد و هنگامی که وارد خانه مارگو می شود مارگو داستان را ادامه می دهد. پس تمام فیلم به جز چند دقیقه اول و چند دقیقه آخر به صورت فلش بک است. فلش بک هایی درباره ایو به روایت یک مرد و دو زن. این فیلم جزء معدود فیلم های کلاسیک است که فلش بکی از زن دارد.

بر خلاف بسیاری از فیلم های کلاسیک که زمان و مکان را با نوشته های چاپی درشت روشن می کنند، این فیلم زمان و مکان را با زوم بر جایزه ایو نشان می دهد.

جدال بین مارگو و ایو بر سر نقش کورا در اصل جدال بر سر نقش اول است، چرا که کورا غیر از اینکه اسم مونث است به معنای هسته و اصلی نیز می باشد.

گرچه هیچگاه بازی ایو به ما نشان داده نمی شود ولی همه چیز خوب چیده می شود تا او را به عنوان رقیب اصلی مارگو بپذیریم.

چشمان خیره شونده ایو به نقطه ای نا معلوم فروتنی و شکسته نفسی بیش از د او را برای ما در معرض شک قرار می دهد.

غیر از مارگو و کسول که چگونگی ورودشان به تئاتر را از زبان دوویت شنیدیم، ایو را نیز می بینیم که چگونه وارد تئاتر شد و بعد از او فوبی را می یابیم که گویی ایو دوم است. از صحنه ای که روبروی آینه ایستاده و تعظیم می کند و همزمان چند فوبی در آینه مشاهده می کنیم به این معناست که بازهم افراد دیگری مثل ایو و فوبی هستند که اینگونه وارد عرصه هنر نمایش می شوند.

 

در حاشیه:

 

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/250/9/87-All-About-Eve/87-All-About-Eve/10-All-About-Eve.jpgدر سریالی به نام هتل بت دیویس در اواسط کار بیمار شد و بکستر به جای او بازی کرد.

بازی بت دیویس در سکانس مهمانی تولد بیل بهترین بخش بازی او در فیلم است.

مرلین مونرو در اولین و تنها نامزدی اسکارش به خاطر بازی در این فیلم، وقتی که جایزه نبرد زیر گریه زد و لباسش را پاره کرد. وی پنج سال همسر آرتور میلر( یکی از بهترین نمایشنامه نویس های مدرن قرن بیستم ) بود.

جرج سندرز وقتی جایزه اسکاررا برای بازی در این فیلم دریافت کرد گریه کرد و گفت این جایزه اعصابم را به هم ریخته.

التون جان آهنگ شمعی در باد را در ستایش از مونرو خوانده است.

 

تغییرات داستان خرد ایو به فیلم نامه همه چیز درباره ایو:

در فیلم ایو شخصیت خبیث تری نسبت به شخصیت ایو داستان دارد.

اسم مارگولا به مارگو تغییر پیدا کرد.

همسر مارگولا حذف شد و به جای او بیل، نامزد مارگو اضافه شد.

کاراکترهای ادیسن، مکس و فوبی به فیلم نامه اضافه شدند.

به منظور پی نبردن به شخصیت واقعی ایو تا اواخر فیلم، حسادت به شخصیت بردی اضافه شد.

رقیب اصلی این فیلم سانست بلوار بوده که همزمان با اکران این فیلم اکران شد.

نقش بت دیویس در این فیلم با نقش سوان سن در فیلم سانست بلوار مقایسه می شده.

هر دوی این فیلم ها با نریشن یک نویسنده آغاز می شود، سانست بلوار با نریشن یک نویسنده و همه چیز درباره ایو با نریشن یک منتقد شروع می شود.

Scene persona مونرو در فیلم:

کارگردان به خاطر علاقه مونرو به گیبل این جملات را در فیلم نامه جای داد:

مونرو: یه چیزی پیدا می شه که یه دختر بخواد به خاطرش جونش فدا کنه.

- :چی گفتی Gable or Sable ؟(sable به معنی پوست سمور است.)

مونرو: چه فرقی می کنه؟ هردو.

( به این جور صحنه ها یا دیالوگ هایی که به خاطر علایق یکی از بازیگران یا دست اندر کاران فیلم در آن گذاشته می شود scene persona آن شخص گفته می شود.)

 

نویسنده: مرضیه جهانبانی

منبع: وبلاگ mkanalysis

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
درصورت بروز هرگونه مشکل و یا ارائه پیشنهاد و انتقاد، ما را از طریق لینک زیر در جریان بگذارید. باتشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 621
  • کل نظرات : 54
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 410
  • آی پی امروز : 106
  • آی پی دیروز : 126
  • بازدید امروز : 796
  • باردید دیروز : 233
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,632
  • بازدید ماه : 4,479
  • بازدید سال : 28,269
  • بازدید کلی : 1,138,974
  • کدهای اختصاصی
    جدول فروش فیلم ها
    فیلم (هفتــــــــگی) فروش
    Think Like a Man Too$29.2 M
    22 Jump Street$27.5 M
    Dragon 2 $24.7 M
    Jersey Boys$13.3 M